مشق عاشقی

اى که عاشق نئى ، حرامت باد * زندگانى که مى دهى بر باد

مشق عاشقی

اى که عاشق نئى ، حرامت باد * زندگانى که مى دهى بر باد

علل تجدید نبوتها

 

                     علل تجدید نبوتها
 

                      الف ـ تکامل تدریجى بشر و تکامل متناسب شرایع
                                      ب ـ تحریف کتب آسمانى

                                   علل تجدید نبوتها 


الف ـ تکامل تدریجى بشر و تکامل متناسب شرایع
بـشر در آغاز از نظر فکرى و زندگى فردى و اجتماعى در شرایطى بسیار سطحى و ساده مى زیـست ، طبعا براى اداره چنین افراد و جوامعى مى باید برنامه اى متناسب با نیاز آنان ارائه مى گـردیـد کـه پـیـامـبـران صـاحب شریعت نیز براى آنان شریعت مناسب را مى آوردند، اما با رشد فـکرى بشر و پیچیده تر شدن زندگى فردى و اجتماعى او نیاز به پیامبران صاحب شریعتى بـود کـه مـرحـله کـاملترى از دین را به آنان عرضه کنند تا آن که نوبت به آخرین پیامبر خدا رسـیـد کـه بـا عـرضـه کـامـلتـریـن شـرایـع ، دیـن خـدا را بـه صـورت کـامـل و همه جانبه اى مطرح نمود. این دین فراگیر همه نیازهاى بشر تا روز قیامت است و متناسب با عالى ترین مراحل رشد فکرى و زندگى فردى و اجتماعى بشر است .
ب ـ تحریف کتب آسمانى
یکى از علل پدید آمدن و ظهور پیامبران جدید، تحریف و دگرگونى هایى است که در تعلیمات و دسـتـورات کـتـب آسـمـانـى پیامبران قبلى روى مى داده و آن کتابها و تعالیم ، صلاحیت خود را براى هدایت مردم از دست مى دادند. بشر در گذشته توان حفظ آثار علمى و نگهبانى و پاسدارى از شـریـعـت و قـانـون الهـى را نـداشـته است و بدین سبب در تعلیمات هدایتگر و روشنى بخش آسـمـانـى ، انـحـراف بـه وجـود آورده اسـت ، امـا نـسبت به قرآن کریم ، قضیه چنین نیست و خداى متعال به گونه اى اعجاز آمیز آن را از هرگونه تحریف حفظ نموده و با صراحت اعلام فرمود:
((اِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ اِنّا لَهُ لَحافِظُونَ)) ما خود این کتاب را فرود آوردیم و به طور یقین ما نگهبان آن هستیم .
ایـن آیـه ، بـه مـهـمـتـریـن عـلت بـاتـمـام رسـیـدن تـجـدیـد نـبـوتـهـا بـعـد از نـزول قـرآن اشـاره مـى کـنـد. در مـیـان کـتـابـهـاى آسـمـانـى ، قـرآن تـنـها کتابى است که دست تـحـریـفـگـران از آن کـوتاه است و یکى از علل محفوظ ماندن آن از تحریف ، رشد و تعالى فکر بـشـر در ایـن دوره بـه واسـطـه تـعلیم انبیاى الهى بوده است . بنابراین ، یکى از پایه هاى ((خاتمیت )) رشد اندیشه انسان و توانایى او در پاسدارى از آثار علمى و دینى است .
بـا تـوجـه بـه آنـچـه گـذشـت ، بـشـر در دوره نبوت پیامبر خاتم (ص ) به مرحله اى از رشد فـکـرى رسـیـده اسـت که توانایى دریافت کاملترین مرحله دین را دارا شده و دین اسلام نیز به عـنـوان بـرنـامـه اى جامع ، کامل و پاسخگو به همه نیازهاى بشر به او عرضه گردیده است . بنابراین ، نیازى به پیامبران صاحب شریعت باقى نمانده است ، البته نیاز به هادیان الهى و مـفـسـران کـتـاب خـدا و شـریـعـت پـیـامـبر و راهنمایان و رهبرانى که بشر را بر اساس قوانین کاملترین دین خدا اداره کنند همچنان باقى است و این مهم توسط امامان معصوم علیهم السلام و در صـورت عـدم دسـتـرسـى بـه آنـان تـوسـط عـلمـاى اسـلام کـه کـار انـبـیـاى بـنـى اسـرائیـل را انـجـام مـى دهـنـد و بـلکـه بـه سـخـن پـیـامـبـر بـرتـر از انـبـیـاى بـنـى اسرائیل اند انجام مى گیرد و دیگر نیازى به پیامبران تبلیغ کننده نیز باقى نمانده است .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد