مشق عاشقی

اى که عاشق نئى ، حرامت باد * زندگانى که مى دهى بر باد

مشق عاشقی

اى که عاشق نئى ، حرامت باد * زندگانى که مى دهى بر باد

حقیقت ذکر

حقیقت ذکر


اولیـن مـرحـله ذکر، گفتن و تکرار (اللّه اکبر)، (سبحان اللّه )، (الحمد للّه ) و... با حالت توجّه است ، زیرا بیان همین کلمات ، دل را صفا مى دهد و موجب مى شود که انسان از یاد و حضور خـدا غـافـل نـشـود. مـرحـله بالاتر و مهم تر ذکر، یاد خدا به هنگام روبه رو شدن با معاصى و گـنـاهـان اسـت . یـعنى ذکر بتواند انسان را از نافرمانى خدا حفظ کند، دست آدمى را بگیرد و از سقوط در پرتگاه هاى هولناکِ دروغ و معصیت و تهمت و آزار مردم و... مانع شود. امـا ذکـر حـقـیـقـى ، جـمـع بـیـن ایـن دو اسـت ، یـعـنـى هـم در قـلب هـم بـر زبـان و هـم در عمل ، انسان به یاد او باشد.
از آیـــات قـــرآن و ســـخــنـان اولیاى گرامى اسلام برمى آید که (ذکر) آن است که انسان در هـمـه احـوال و پـیـشـامـدهـا بـه یـاد خـدا بـوده وخـود را در مـحـضـر خـدا بـبـیـنـد؛ او را نـاظـر بـــراعـمـال و رفتار خویش دانسته و متوجه باشد که هیچ امرى بر او پوشیده نیست ( ذکر قـلبـى ). ازایـن رو، هـنـگـام رو بـه رو شـدن بـا اعـمـال واجب ، به یاد خدا بوده ، آنها را انجام دهد و هنگام رو برو شدن با کارهاى حرام ، از خدا غافل نباشد و از انجام آن پرهیز نماید (= ذکر عملى ).
حضرت صادق (ع )مى فرماید: از مـهـم تـریـن چـیـزهـایـى کـه خـدا بـر بـنـدگـانـش لازم فـرمـوده (ذکـر در هـمـه حـال اسـت )؛ ولى مـنـظـور مـن (سـُبـْحـانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَاللّهُ اَکْبَرُ) نیست ـ گرچه اینها هم ذکر است ـ بلکه مقصود به یاد داشتن خدا هنگام اطاعت و معصیت است .
*
همچنین آن حضرت از رسول خدا(ص )نقل کرده که فرمود: هـر کـس که اوامر خدا را اطاعت نمود و از گناهان پرهیز کرد، همانا او ذاکر خداست ،گرچه نماز و روزه (مـستحبى ) و قرائت قرآنِ او اندک باشد. و هر کس که معصیت و نافرمانى خدا نماید، خدا را فـرامـوش ‍ کـرده ، گـرچـه نـمـاز و روزه و تـلاوت قـرآن او بـیـش از حـدّ معمول بوده باشد.
**

 *بحارالانوار، ج 93، ص 154.
 ** همان ، ص 156.

نظرات 1 + ارسال نظر

سلام دوست عزیز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد