عدالت اجتماعى در اسلام
عـدالت ، از مـبـاحث و اصول بسیار مهم در شریعت مقدس اسلام است و گستره آن از آفرینش زمین و آسمان و دیگر پدیده ها گرفته تا رابطه خدا و مردم ، مردم با خدا و مردم با مردم را در برمى گـیـرد: دو نـوع نـخـسـت بـه عـنـوان عـدل تـکـویـنـى و تـشـریـعـى از اصـول عـقـائد اسـلامـى اسـت . نـوع سـوم عـدالت فردى نام گرفته و بخش چهارم که (عدالت اجتماعى ) است که مورد بحث قرار مى گیرد.
واژه شناسان در بیان عدل گفته اند: عـدالت ، تساوى در تلافى کردن کار دیگران است ؛ اگر آن کار نیک باشد نیکو تلافى شود و اگر کار بدى کرده کیفر ببیند.
شـهـید راه عدالت ـ امام على صلوات اللّه علیه ـ بیانى زیبا و رسا در تشریح عدالت دارد و در پاسخ این پرسش که (عدالت بهتر است یا سخاوت ؟) مى فرماید: عـدالت ، کارها را در جایگاه خود قرار مى دهد ولى سخاوت آنها را از مدار خویش خارج مى سازد، دادگـرى ، تـنـظـیـم گـر فـراگـیـر اسـت و سخاوت ، نورسیده محدود. بنابراین از میان این دو، عدالت شریفتر و برتر است .
عدالت اجتماعى در اسلام
عـدالت ، از مـبـاحث و اصول بسیار مهم در شریعت مقدس اسلام است و گستره آن از آفرینش زمین و آسمان و دیگر پدیده ها گرفته تا رابطه خدا و مردم ، مردم با خدا و مردم با مردم را در برمى گـیـرد: دو نـوع نـخـسـت بـه عـنـوان عـدل تـکـویـنـى و تـشـریـعـى از اصـول عـقـائد اسـلامـى اسـت . نـوع سـوم عـدالت فردى نام گرفته و بخش چهارم که (عدالت اجتماعى ) است که مورد بحث قرار مى گیرد.
واژه شناسان در بیان عدل گفته اند: عـدالت ، تساوى در تلافى کردن کار دیگران است ؛ اگر آن کار نیک باشد نیکو تلافى شود و اگر کار بدى کرده کیفر ببیند.
شـهـید راه عدالت ـ امام على صلوات اللّه علیه ـ بیانى زیبا و رسا در تشریح عدالت دارد و در پاسخ این پرسش که (عدالت بهتر است یا سخاوت ؟) مى فرماید: عـدالت ، کارها را در جایگاه خود قرار مى دهد ولى سخاوت آنها را از مدار خویش خارج مى سازد، دادگـرى ، تـنـظـیـم گـر فـراگـیـر اسـت و سخاوت ، نورسیده محدود. بنابراین از میان این دو، عدالت شریفتر و برتر است .
بـدگـویـى از زشـتى و تبهکار نیز، روشى است که به موجب آن ، تبهکاران در نظرمردم ، خوار مـى شـوند و انسان از نزدیک شدن به آنان و کارشان ، احساس تنفر و انزجار مى کند. به همین دلیـل اسـلام ، از (سـتـم ) بـه شـدّت نکوهش کرده ، ستمگر را مستحق سخت ترین عذاب مى داند، چـنان که هیچ کارى چون ظلم و بیدادگرى مورد تنفّر فرد نیست و این محکومیت و منفور بودن خود، قوى ترین انگیزه براى ترک ستم است . در این بخش نیز به چند آیه و روایت بسنده مى کنیم :
قرآن مجید پیرامون زشتىِ ستم به یتیمان و کیفر این کار مى فرماید: (اِنَّ الَّذیـنَ یـَاءْکـُلُونَ اَمـْوالَ الْیـَتـامـى ظـُلْمـاً اِنَّمـا یـَاءْکـُلُونَ فـى بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعیراً) 12
آنانکه اموال یتیمان را به ستم مى خورند، جز این نیست که آتشى در شکم خود فرو مى برند و بزودى در آتش فروزان در آیند.
همچنین با صراحت اعلام مى کند که ستمگران در پیشگاه خداوند هیچ ارزشى ندارند: (... وَاللّهُ لا یُحِبُّ الظّالِمینَ) 13
خداوند ستمکاران را دوست ندارد.
امـیـرمـؤ مـنـان صـلوات اللّه عـلیـه ، طـى سخن حکیمانه اى ، ظلم را به سه نوع تقسیم مى کند و درباره هر یک چنین توضیح مى دهد:
1ـ ظـلمـى کـه بـخـشـیـده نـمـى شـود و آن ، شـرک بـه خـداى متعال است .
2ـ ظـلمـى کـه [با توبه و استغفار] مورد عفو قرار مى گیرد و آن ستم بنده نسبت به خودش مى باشد.
3ـ سـتمى که بازخواست خواهد شد و آن ، ستم بندگان به یکدیگر است ؛ قصاص در این مورد، شدید است ، قصاصى که زخم دشنه و جاى تازیانه ، نزد آن ، اندک است ! 14
ج ـ حذف ستمگران
بـرخـورد حـذفـى بـا سـتمگران و طرد آنها از پست هاى کلیدى و مهم اجتماعى ومحدود کردن میدان فـعالیت آنان نیز راهى است که اسلام آن را با قاطعیت مطرح کرده است تا هم جامعه اسلامى دچار آنان نشود وهم تشویقى باشد براى دورى از ظلم ، از این رو در بسیارى از کارهاى مهم اجتماعى (عدالت ) را شرط دانسته تا دست ناپاک ستم از آنها کوتاه شود؛
1ـ پیامبر و امام باید معصوم باشند؛ یعنى نه تنها مرتکب کوچکترین گناه و ستم نشوند بلکه فکر آن را نیز در ذهن خود خطور ندهند، خداوند در این باره مى فرماید: (... لا یَنالُ عَهْدِى الظّالِمینَ) 15
عهد من (امامت ) به ستمگران نمى رسد.
ایـن آیه دلالت دارد که امام باید معصوم باشد زیرا غیر معصوم ، قطعاً به خود یا دیگران ستم خواهد کرد. 16
2ـ سـیـره مـعـصـومـیـن عـلیـهـم السـلام نـیـز انـتـخـاب مـدیـران صـالح و عادل بوده و آنان هرگز با خائنان ستمگر مماشات نمى کردند؛
امـیـرمـؤ مـنـان (ع ) بـه یـکـى از مـدیـران عـالى خـود ـ کـه بـخـشـى از ثـروت بـیـت المال را به یغما برده بود ـ مى نویسد: امـوال مردم را به سوى آنان بر گردان و گرنه اگر دستم به تو رسد با شمشیرى گردنت را مى زنم که هر کس با آن کشته شود، وارد دوزخ گردد! به خدا سوگند اگر حسن و حسین ـ (ع ) ـ چنین کرده بودند با آنان سازش نمى کردم تا حق (مردم ) را از آنان بازستانم ! 17
و به مالک اشتر نیز دستور مى دهد که اگر عاملان و کار گزارانش دست به خیانت زدند بشدت آنـان را کـیـفـر دهـد، اموال ناحق آنان را مصادره کند و بعد از آن که آنان را رسوا کرد معزولشان سازد. 18
این گونه روش ها در کنار مجازات شدیدى که در اسلام براى ستمگران معین شده جامعه اسلامى را از سـتـم هـاى بـالفـعل و بالقوه اى که آن را تهدید مى کند، مصونیت مى بخشد و به سوى بـهـشـت عـدالت اجتماعى رهنمون مى سازد، افزون بر اینکه خداوند نیز در کمین ستمکاران است و فرجامشان را به تباهى مى کشد.
پـدیـده زیـباى عدالت اجتماعى باید پا به پاى عدالت فکرى و فردى ، در همه کارهاى جمعى جریان داشته باشد و آن را حیات الهى بخشد نه اینکه در کلام و کتاب خلاصه شود یا منحصر بـه فـرد و گـروهـى خـاص گـردد. گـر چـه وجـود عـدالت در بـرخـى مـسـؤ ولیت ها حساسیت و ضـرورت بـیـشترى مى یابد و در برخى افراد نمود بهترى باید داشته باشد ولى نسبت به هـمـه افـراد و اقـشـار عمومیت و ضرورت دارد و بر عموم مردم واجب است که آن را در کلیه کارهاى خویش ملاک عمل قرار دهند.
1ـ نهج البلاغه ، حکمت 429، ص 1290.
2 ـ نحل (16)، آیه 90.
3 ـ نساء(4)، آیه 135.
4 ـ مائده (5)، آیه 8.
5ـ حدید(57)، آیه 25.
6ـ شرح غررالحکم ، ج 3، ص 374.
7 ـ مائده (5)، آیه 42.
8ـ شورى (42)، آیه 15.
9 ـ نهج البلاغه ، نامه 53، ص 1006.
10 ـ شرح غررالحکم ، ج 3، ص 206.
11 ـ همان ، ص 353.
12 ـ نساء(4)، آیه 10.
13 ـ آل عمران ، (3)، آیه 140.
14 ـ نهج البلاغه ، خطبه 175، ص 575.
15ـ بقره (2)، آیه 124.
16 ـ مجمع البیان ، ج 1 ـ 2، ص 380.
17ـ نهج البلاغه ، نامه 41، ص 957.
وبلاگ واقعا عالی داری و مطالبت حرف نداره
خوشحال میشم که با تو تبادل لینک کنم و اینو افتخار می دونم.
اگه خواستی که با هم بلینکیم!
منو با نام دانشنامه آزاد لینک کن بعد به من خبر بده تو را با چی لینک کنم.
بازم از مطالبت ممنون!!