نقل است که بایزید را پرسیدند که این درجه به چه یافتى و بدین مقام از چه راه رسیدى؟
گفت: شبى در کودکى، از بسطام بیرون آمدم . ماهتاب مىتافت و جهان آرمیده بود. به قدرت خدا، جایگاهى را دیدم هژده هزار عالم در جنب آن، ذرهاى مىنمود . سوزى در من افتاد و حالتى عظیم بر من غالب شد . گفتم: ((خداوندا!درگاهى بدین عظیمى و چنین خالى؟!و کارگاهى بدین شگرفى و چنین پنهان؟ ))
همان دم هاتفى آواز داد که درگاه خالى نه از آن است که کس نمىآید؛ از آن است که ما نمىخواهیم؛ هر ناشسته رویى، شایسته این درگاه نیست .
تذکرة الاولیاء، ص 185، با اندکى تغییر .
سلام و عرض ادب♣♣
انشالله که جزء افراد دسترو شسته باشیم ...
خدایا هیچگاه مارو به حال خود وامگذار..آمین
موفق و سلامت باشید