1- در نماز شان خاضع و خاشعند.
2 – از لغو وسخنان باطل اعراض می کنند.
3 – به امانات و پیمان شان وفادارند.
4- از خوف خدا ترسانند.
5- بر نماز های شان محافظت می کنند.
6- به آیات خدا ایمان دارند.
7- هرگز به پروردگار شان شرک نمی ورزند.
8- آنچه وظیفه بندگی است انجام می دهند.
9- در کار های خیر پیشگامند.
10-فروج واندام شان را از عمل حرام باز می دارند.
11- زکات مال شان را می پردازند.
12- و...
سوره مبارک مومنون ، سوره شماره23 قرآن کریم ، دارای118آیه و مکی است. اولین آیه این سوره ؛ قد افلح المومنون و با آیه ؛ وقل ربّ اغفر وارحم و انت خیر الراحمین خاتمه می یابد.
امام علی (ع) : وَما اَعْمالُ البِرِّ کُلِّها وَالجِهادِ فی سَبیلِ اللّهِ عِنْدَالاَمْرِ بِالْمَعْروفِ وَالنَّهْیِ
عَنِ المُنْکَرِ اِلاّکَنَفْثَةٍ فی بَحْرٍ لُجِّیٍّ. (نهجالبلاغه ـ حکمت 374)
همه کارهای نیک و جهاد در راه خدا در مقایسه با امر بمعروف و نهیاز منکر، جز به مانند
آب دهان در برابر دریای بیکران، نمیباشد.
... به راستی چه کاری از میان همة کارهای نیک، بیشترین و برترین ارزشرا داراست؟ و چه کسی میتواند آن را ارزیابی کند و در بین کارهای خوببهترین آن را برگزیند؟ البته خوب بودن هر کاری، در گروِ آثار مثبتی است کهآن کار از خود بجا مینهد. این آثار مثبت گاهی جنبة فردی دارد و برایتقویت ایمان و تثبیت تقوی و تامین رشد و تعالی معنوی شخص مفید است وگاهی جنبة اجتماعی داشته موجب نجات انسانها از مشکلات معنوی و مادیو فراهمکردن زمینة سعادت افراد جامعه میشود.
پیشوایِ نیکوکاران و امامِ شایستگان، در این عبارت، بهترین و برتریناعمال را «امر بمعروف و نهی از منکر» شمردهاند، و حتی در مقایسه با «جهادفیسبیلالله»، امربمعروف و نهی از منکر را به دریای بیکران و عمیق و همةکارهای نیکِ دیگر را ـ که جهاد هم یکی از آنها است ـ به آب دهان تشبیهکردهاند. چگونه نمیتوان عظمت و بزرگی دریا را به آب دهان سنجید،همانگونه بزرگی و اهمیت امر بمعروف و نهی از منکر را با سایر کارهاینیک، نمیتوان مقایسه کرد.
وظیفة اعضای جامعة اسلامی که ولایت یکدیگررا پذیرفتهاند این است که مراقب یکدیگر باشند و برای حفظ بهداشت معنویو فرهنگی جامعه، با انگیزهای برخاسته از رافت و رحمت اسلامی و الهییکدیگر را در پیمودن راه خدا و حفظ سلامت جامعه، یاری رسانند که شایدبهترین مصداق «تعاون» همین امر باشد.
خدایا ! خوبی های بندگاند را به من نشان ده ،
چون دیدن بدی های آنان سبب تیرگی
دل و بدگمانیم خواهد شد.
پ ن : دیروز یک چیزی نوشتم و بعد چیز های شنیدم . ظاهرا درست گفته اند که هر حرفی را نمی شود هرجایی گفت !
خواستم زنده بمانم،غم دوران نگذاشت
خواستم غم نخورم، این غم هجران نگذاشت
خواستم دست به هر کار خلافی بزنم
آیه ی خوف فمن یعمل قرآن نگذاشت
خواستم کاخ بسازم که زند سر به فلک
ناله کوخ نشینان بیابان نگذاشت
خواستم بهر دو نان منت دونان بکشم
پاسخ مور به پیغام سلیمان نگذاشت
خواستم جامه بپوشم و بنوشم می ناب
یاد لرزیدن سرمای زمستان نگذاشت
خواستم شعر بگویم که بخندند همه
ناله پیر زن و اشک یتیمان نگذاشت
یاس می خواست برد از دل من، نور امید
فطرتم بر سر عقل آمد و وجدان نگذاشت
شاعر : ناشناس
برای نیل به مقام دوستی اهلبیت دو راه وجود دارد که هردو ملازم همدیگر می باشد ؛ نظری و عملی.
نظری : " محبت " فرزندی است که در دامان معرفت و شناسایی پرورش می یابد و آن گاه که معرفت حاصل شد، کشش به سوی محبوب و شکل گرفتن طبق روش او نیز حتمی خواهد بود. از این رو نخستین قدم در ایجاد محبت و نیل به مقام دوستی اهلبیت (ع) ، شناخت آنان است و برای شناخت سه راه وجود دارد:
1- مطالعه تاریخ زندگانی آنان.
2- مطالعه و تفکر در سخنان و عملکرد آنان.
3- شناخت خدا ( زیرا؛ با شناخت خدا و صفات او می فهمیم که اهلبیت که متصف به اوصاف و اسماء الهی هستند چه ویزگی های دارند)
عملی : در این راه نیز دو روش اساسی وجود دارد ؛
1- تبعیت از آنان؛ عمل کردن به سخنانشان و اجتناب ازحرام و عمل کردن به واجبات، هم شکلی با آن سروران، متخلق شدن به اخلاق آنان در سخن وعمل. باروری و همچنین فزونی محبت به آن عزیزان ، به دوست داشتن امور و افرادی است که آنان دوست می دارند و متنفر بودن از هر کس و چیزی که ایشان، مبغوضش می دارند.
2- رابطه وپیوند داشتن؛ زیارت آنان در حرم های پاکشان و یاد کردن ایشان از دور ونزدیک، موجب ایجاد محبت می شود. اینکه بر زیارت اهلبیت (ع) این همه ثواب مترتب بوده و این همه به آن توصیه شده است؛ برای این است که با آنان " رابطه" پیدا شود. وقتی رابطه پیدا شد، " تشبه" پدید می آید و وقتی تشبه پیدا گشت ، " عشق ومحبت" به حد اعلای خود می رسد.
اسلام براى انسانها آزادى فکر و گزینش قائل شده است . قرآن کریم در ضمن دهها آیه ، مردم را بر مى انگیزد تا در مسائل مختلف اخلاقى ، اجتماعى و اصول و قواعد بیندیشد و در پرتو علم و اندیشه و بینش صحیح ، آرمانى را پذیرا گردند و هیچ گاه چشم بسته ، به مسلکى پاى در نبندند. اسلام هنگامى درخشید که شعار ادیان دیگر، به ویژه مسیحیت این بود که :چراغ عقلت را خاموش نگهدار و آنچه به شما گفته مى شود کورکورانه ایمان بیاور . ولى قرآن با صراحت کامل بیان مى دارد: لا اکراه فى دین قد تبین الرشد من الغى . اجبارى در دین نیست ، راه نیکبختى از گمراهى آشکار است . قرآن در دهها آیه ، انسان مقلد را که چشم بسته به مسائل پوچ و خرافى ، پاى در مى بندد و از عقاید بى اساس پدران خود، کور کورانه و بدونه دلیل تقلید مى کند نکوهش مى کند که چرا در این اعتقادات ، نمى اندیشند: هنگامیکه به پیروى از خدا و رسول فراخوانده مى شوید، مى گویند روش پدران ما براى ما کافى است ، هر چند پدرانشان چیزى نمى دانستند و هدایت نیافته بودند. قرآن عزیز مى فرماید: انانکه از پیامبر امى (درس نخوانده ) - که چگونگى اش را در تورات و انجیل خود نوشته مى یابید - پیروى کنند، رستگارند. پیامبرى که ایشان را به معروف وامى دارد و از زشتیها و پلشتیها باز مى دارد و پاکیزه را حلال ، و پلیدى را حرام مى کند، پیامبرى که بندهاى سنگین اسارت را از گردن هاى ایشان برمى دارد....
در روایات بسیارى ، موضوع (اسم اعظم خداوند) مورد اشاره قرار گرفته و اینکه هر کس خدا را بـا اسـم اعـظـمش بخواند، دعایش مستجاب مى گردد و هر چه از خدا بخواهد، به او مى دهد. در ذیل روایتى از رسول خدا(ص ) نقل شده که فرمود:
(وَالَّذى نـَفـْسـى بـِیـَدِهِ، لَقـَدْ سـَاءَلَ اللّهَ بِاسْمِهِ الاَْعْظَمِ الَّذى اِذا سُئِلَ بِهِ اَعْطاهُ وَ اِذا دُعِىَ بِهِ اَجابَ) (1)
قـسـم به کسى که جانم به دست اوست ، او خدا را به اسم اعظمش خواند، همان اسمى که هرگاه به وسیله آن ، چیزى از خدا بخواهند، عطا مى کند و اگر او را به آن بخوانند اجابت مى نماید.
امـا در مـورد ایـن کـه کدام یک از نام هاى خداوند (اسم اعظم ) است ، روایات متعدد و متفاوتى ذکر شده و این تفاوت ممکن است به دلیل تعدّد اسم اعظم باشد. امام صادق (ع ) فرمود:
(اسم اعظم خداوند در سوره حمد پراکنده است .) (2)
امام رضا(ع ) نیز فرمود:
(بـِسـْمـِاللّهِ الرَّحـْمـنِ الرَّحـیـمِ بـه اسـم اعـظم خدا از سیاهى چشم به سفیدى آن نزدیک تر است . (3)
امام صادق (ع ) به یکى از اصحاب خود فرمود:
آیـا نـمـى خـواهـى اسـم اعـظـم خـدا را بـه تـو بـیـامـوزم ؟ آن گـاه فـرمود: بخوان سوره حمد و (قـل هواللّه ) و آیة الکرسى و (انّا انزلناه ) را، سپس رو به قبله کن و درخواست کن آنچه را دوست دارى . (4)
اما نکته قابل توجه این است که حروف و الفاظ یک کلمه یا جمله یا آیه اى از قرآن به تنهایى داراى اثـرى نیست ، بلکه تقوا و پاکى و حضور قلب گوینده و توجه خاص او به خدا و قطع امـیـد او از غـیـر خـدا و تـوکـّل بـر ذات پـاک اوسـت کـه شـرایـط رسـیـدن بـه اسـم اعـظـم را تشکیل مى دهد. مفاهیم این الفاظ باید در جان انسان قرار گیرد و متخلّق به معناى آنها گردد تا بـه مـرحـله اى از کـمـال بـرسـد که دعاى او مستجاب و حتّى تصرّف او در موجودات تکوینى به فرمان خدا نافذ گردد. (5)
مرحوم علاّمه طباطبائى در این زمینه چنین مى نویسد:
اسـمـاى الهـى ـ بـه طـور کلى ـ و اسم اعظم او ـ به صورت خاص ـ هر چند در عالم هستى مؤ ثر بـوده و واسـطه ها و اسباب نزول فیض از ذات متعالى او در این عالم مشهود هستند، ولى تاءثیر آن مـربـوط بـه حـقـایـق ایـن اسما است ، نه خود الفاظى که دلالت بر فلان معنا دارد و نه به معانى آنها که از الفاظ فهمیده شده و در ذهن تصور گردیده ، بلکه معناى این تاءثیر این است کـه خـداى تعالى ، که پدیدآورنده هر چیزى است ، هر چیزى را به یکى از صفات کریمه اش ، کـه مناسب آن چیز است و در قالب اسمى است ، ایجاد مى کند، نه اینکه لفظ خشک و خالى اسم و یـا مـعـنـاى مـفـهـوم از آن و یـا حـقـیـقـت دیـگـرى غـیـر ذات مـتـعـالى خـدا چـنـیـن تـاءثـیـرى داشـتـه باشد. (6)
1- بحارالانوار ، ج 93 ، ص 225 .
2- همان ، ص 223 .
3- بحارالانوار ، ج 93 ، ص 224 .
4- همان ، ص 223 .
5- پیام قرآن ، ج 4 ، ص 56 ـ 58 .
6- المیزان ، ج 8 ، ص 355 .
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز صبح قرآن می خواندم به سوره حج رسیدم ، آیات اول آن تکان دهنده است، برای شما ترجمه این آیات را می گزارم شما هم بخوانید ؛
ای مردمان خدا ترس و پرهیزکارباشید که زلزله روز قیامت بسیار حادثه بزرگ وواقعه سختی خواهد بود* چون هنگامه آن روز را مشاهده کنید، هر زن شیرده طفل خود را از هول فراموش کند و هر آبستن بار رحم بیفکند و مردم را ( از وحشت آن روز) بیخود و مست بنگری در صورتکه مست نستند و لیک عذاب خدا سخت است*.
سوره مبارک حج آیات یک ودو
فرا رسید ماه ذی حجه را به همه دوستان تبریک می گویم. برای این ماه شریف به خصوص دهه اول آن اعمال خاص وبا فضیلت فراوان وارد شده است که دوستان می توانند با مراجعه به کتاب مفاتیح الجنان از کفیت آن آگاه شوند. التماس دعا.
سلام بر شما ای خاندان نبوت و موضع ودایع رسالت.
سلام بر شما ای محل های نزول ملایک و معادن رحمت.
سلام بر شما ای وسایط فیوض الهی بر مخلوقات.
ضمن عرض تسلیت مجدد سالروز شهادت مظلومانه امام نهم حضرت جواد (ع) به پیشگاه امام زمان (عج) وشما دوستان گرامی .
شاید یاد آوری این نکته کمی دور از ذهن باشد که ایام شهادت و ولادت بزرگان دین ومذهب فرصتی خوبی است برای مطالعه مجدد شخصیت، اهداف ، خواسته ها و نحوه زندگی آنان . زیرا ؛ مسلمان واقعی همواره به یاد آنان بوده و گفتار وکردار آنان سر لوحه زندگی شان است . با این وجود، بازهم یاد آوری برخی از مسایل خالی از لطف نخواهد بود.
ما وقتی مدعی هستیم " از شما ( ائیمه) اطاعت می کنیم و اطاعت از شما اطاعت از خدا است..." در این ادعا چقدر صادق هستیم . بیاییم یک کمی با خود مون خلوت کنیم ، بینی و بین الله ، راست می گوییم یا ... شاید برخی ها بگویند ؛ ای بابا در این زمانه که همه چیز بر روی دروغ ووو بنا نهاده شده است کسی بخواهد علی وار زندگی کند باید ... و یا فلانی که ادعای چنین وچنان دارد چرا چنین نیست ؟ حرف شما درست ، اما خلاف دیگری دلیلی برای خلاف شما نمی شود. از سوی هم گناه شما را بپای دیگران نمی نویسند و برعکس .
درود و سلام و صلوات خدا بر جواد الائمه(ع) آن هنگام که بامیلادش جلوه زیباى مبارکترین مولود را رقم زد و آن هنگام که باقامت زیباى امامتخویش قیامتى از شکوه و جلال و عظمت الهى رامتجلى ساخت و آن زمان که در آخر ذى قعده سال 220 هجرى دیده ازجهان فرو بست و با غروب غمگنانه و افتخار آفرین خویش تجلى بخشآیات جهاد و شهادت گشت.
ادامه مطلب ...
دروغ، گناهى استبزرگ و کلید گناهان مىباشد و از نظر ارتکاب، آسانترین گناه است وهمهکس در خطر آن، قرار دارد.
بسیارى از گناهان را هر کسى نمىتواند مرتکب شود، ارتکابش شرایطى لازم دارد، ولى دروغرا ناتوانترین اشخاص و بى شعورترین آنها در بیشتر اوضاع و احوال مىتواند مرتکب گردد; ازاین رو شایستگى دارد که بیش از گناهان دیگر، مورد بحث قرار گیرد، چون خطر ارتکابش بیش ازگناهان دیگر مىباشد.
آیا مىشود با این گناه شوم، مبارزه کرد؟ آیا مىتوان، این میکرب خطرناک را، تا اندازهاى، ازپیکر جامعه دور کرد؟ . در این نوشتار که با استفاده از دروس تفسیر حضرت آیت الله العظمی نکونام و کتاب دروغ مرحوم آیةالله سید رضا صدر(1300-1373) و برخی دیگر از کتب اخلاق تهیه شده است . سعی بر معرفی انواع دروغ و راه های مقابله با این مرض خطر ناک داریم . راهنمای دوستان برای بربار شدن این نوشته خالی از لطف نخواهد بود.
محمدی – 23/8/1388
بـا تـوجـه بـه ایـنـکـه انـسـان داراى دو جـنـبـه حـیـوانـى و مـعـنـوى اسـت ، ایـن سـؤ ال مـطـرح مـى شود که کداما یک زیربنا و اصل و کدام یک فرع آن مى باشد؟ هر چند این بحث از جـنـبه جامعه شناسانه مى باشد، لیکن از نظر دینى ، روان شناسى و فلسفى هم مى توان به آن نگریست . در طول تاریخ و میان اقوام مختلف ، دو پاسخ به این پرسش داده شده است . هر یک از این دو نظر داراى لوازم و پیامدهایى است که بطور قطع از یکدیگر تفکیک ناپذیر است .
لازمـه نـظـر اوّل (زیـربـنـا بـودن جـنـبـه حـیـوانـى ) عـدم تـمایز اساسى بین انسان و حیوان و اصالت دادن به گـرایـشهاى انسانى است ، از طرف دیگر واقع گرایى انسان درباره جهان نفى مى شود، زیرا طبق این بینش ، هیچ دید و نگرشى نمى تواند بى طرفانه باشد و هر دیدى یک گرایش خاص مادى را منعکس مى کند.
در کـشـورهـاى غـربـى کـه در حـال حـاضـر تـفـکـر اومـانـیـسـتـى یـا اصـالت انـسـان در حـال رشد است ، مشهور شده که وقتى شخصى با فرد دیگر صحبت مى کند، نخست مى سنجد که این صحبت چقدر از جهت مالى براى او نفع دارد و على رغم آنچه که در دفاع از اصالت دادن به انسان سخن مى رانند، جنبه مادى بشر را اساس بینش خود قرار داده اند و این تناقض است .
براساس نگرش دوّم (اصالت معنویت )، سیر تکامل انـسـان از حـیـوانـیّت آغاز و به سوى انسانیّت کمال مى یابد و پرورش روحى زیربنا بوده و گـرایـشـهـاى انـسـانـى نـفـى نـمـى شـود؛ هـر کـسـى مـى تـوانـد بـطـور کامل بر جنبه حیوانى خود چیره شود و ایمان و اعتقاد دینى پیدا کند و توسط انبیا از جانب خداوند پـرورش مـى یـابـد. در ایـن نـگـرش ، انـسـان داراى تـکـلیـف ، مـسـؤ ولیـت ، تکامل ، استقلال و اختیار مى باشد و نسبت به هر پدیده اى ، در مسیر هدفدار خویش ، نمى تواند بـى تـفاوت باشد. او مانند حیوانى نیست که گرسنگى ، درد و رنج دیگران او را نـیـازارد یـا نـسـبـت بـه سرنوشت خود و دیگران بى تفاوت باشد، بلکه در راه اهداف معنوى ، تلاش ، جوشش ، حرکت و یا حدّاقل احساس تاءسف و درد دارد.
و از جمله دروغهاى متعارف که از گناهان شدیده، و غائله آن عظیم است آن استکه مىگویند: خدا مىداند که چنین است.و حال اینکه مىداند که چنین نیست و خداخلاف آن را مىداند.
و از عیسى بن مریم منقول است که: «این اعظم گناهان است در نزد خدا» .
و در بعضى روایات رسیده است که: «چون بنده، خدا را گواه گیرد بر امر خلافواقعى، خداوند عالم گوید: از من ضعیفترى نیافتى که مرا بر این امر دروغ، شاهدآوردى»
و از جمله انواع دروغ، بلکه شدیدترین و بدترین آنها شهادت دروغ است.وحضرت رسول - صلى الله علیه و آله - کسى را که شهادت دروغ بدهد با بتپرستمساوى قرار داد»
و از آن جمله، یاد نمودن قسم دروغ است.
و حضرت رسول خدا - صلى الله علیه و آله - فرمودند: «کسى که متاع خود را بهقسم دروغ بفروشد، از جمله کسانى است که خداى - تعالى - در روز قیامتبا او سخننمىگوید.و نظر رحمتبر او نمىافکند.و عمل او را قبول نمىکند»
بلکه قسم بسیار خوردن راست، مذموم است.و نام بزرگ «ملک علام الغیوب» را بهسبب هر چیز جزئى حقیر در میان آوردن، سوء ادب است.
و در حدیثى وارد است که: «خداى - تعالى - فروشنده را که بسیار قسم خورد دشمندارد» .
و از احادیث مستفاد مىشود که: «قسم بسیار خوردن، باعث تنگى روزىو فقر مىگردد» .
دروغ، سخن بر خلاف حقیقت است و دروغ گو کسى است که بر خلاف حقیقت،خبرى مىدهد.
شما اگر گرسنه باشید و به منزل دوستخود بروید، او براى شما غذا بیاورد، شمابگویید من سیر هستم، این سخن دروغ است، چون بر خلاف حقیقت است; شما نیزدروغ گو هستید، زیرا بر خلاف حقیقتخبر دادهاید.
کم را بیش گفتن یا بیش را کم گفتن، دروغ است و گویندهاش دروغ گومىباشد، چنان که بود را نبود و یا نبود را بود خبر دادن دروغ گویى مىباشد و نیزبد را خوب و خوب را بد یا کوچک را بزرگ و بزرگ را کوچک خواندن، دروغخواهد بود.
و دروغ از جمله گناهان کبیره، بلکه قبیحترین گناهان و خبیثترین آنها است.صفتىاست که: آدمى را در دیدهها خوار، و در نظرها بىوقع و بىاعتبار مىسازد.و سرمایهخجالت و انفعال، و باعث دل شکستگى و ملال.سبب و اساس ریختن آبرو در نزد خلقخدا، و باعثسیاهروئى دردنیا و عقبى است.
امام(ع) در حکومتداری خود، از شیوههای خاصّی استفاده میکرد و بدینگونه نبود که تنها از اعمال قدرت در رسیدن به اهداف صحیح حکومتی بهره بگیرد؛ بلکه به روشهای ذیل نیز تمسک میجست:
عقلانیت و استدلالگرایی
مشورت با مردم و مشارکت دادن آنها در تصمیمگیریها
اهمیّت دادن به افکار تودهی مردم و انتقادها
رعایت اخلاق حسنه
و...
کسی که به مقصد ، ایمان و معرفت داشته باشد،انجام اعمال و اجرای دستورات دینی ، نه تنها برای او سخت و دشوار نیست ، بلکه برای انجام واجرای بهتر آن ، از هیچ تلاش روی گردان نمی باشد. از این طریق هم می شود میزان ایمان واعتقاد خویش را دریافت.
آیا تابحال خواب خود را فراموش کردهاید؟ آیا دچار بختک شدهاید؟ خوابهای رنگی چطور؟ آیا تا به حال دیدهاید؟
خواب دیدن افراد نابینا
۹۰ درصد خوابها فراموش میشوند
خواب دیدن از بروز جنون جلوگیری میکند
همه افراد خوابهای رنگی نمیبینند
طی خواب بدن فلج میشود
و...
امام علی (ع) : فَاِنَّ یَداللّهِ مَعَ الجَماعَةِ، وَاِیّاکُمْ وَالفُرْقَةَ، فَاِنَّ الشّاذَّ مِنَ النّاسِ لِلشَّیْطانِ، کَما اَنَّ الشّاذَّمِنَ الغَنَمِ لِلذِّئْبِ. (نهجالبلاغه ـ خطبه 127)
همانا دست خدا به همراه جماعت است، و مراقب باشید از هم فاصلهنگیرید، که همانا کسی که از مردم جدا شود سهم شیطان است همانگونهکه گوسفندِ جدا شده از گله، سهم گرگ است.
از مهمترین اصول جامعه اسلامی، وحدت و یکپارچگی جامعه و پرهیز وپیشگیری از بروز تفرقه و جدایی است، اصلِ مهمی که در آیاتی متعدد ازقرآن کریم بدان تاکید شده است. اگر جامعة اسلامی و امت مسلمان دچارتشتت و پراکندگی شود، ابهت و اقتدار آن شکسته میشود و جای پای نفوذ وسلطة کفّار و دشمنان ستمگر باز میگردد.
عالم بزرگوار، مرحوم ملا زین العابدین سلماسى مى گوید: ((روزى علاّمه بحرالعلوم ، وارد حرم مطهر حضرت امیرالمؤ منین علیه السّلام شد و به این بیت ترنّم مى کرد:
چه خوشست صوت قرآن ، ز تو دلربا شنیدن |
به رخت نظاره کردن ، سخن خدا شنیدن |
از سیّد، سؤ ال کردم : ((به چه مناسبت این بیت را زمزمه مى کنید؟)) فرمود: ((چون وارد حرم مولایمان امیرالمؤ منین علیه السّلام شدم ، دیدم که حضرت حجت (روى له الفداء) با آواز شیوا و دلنشین در بالاى سر، قرآن تلاوت مى فرمود، چون صداى آن بزرگوار را شنیدم این بیت را خواندم ؛ امّا وقتى وارد حرم شدم ، قرائت را ترک نموده و از حرم بیرون رفتند.))
برگرفته شده از کتاب: فوائد الرضویه ، 282.
اگر تمام قوانین و دستورات اسلام را بررسى نمائیم با این حقیقت روبرو خواهیم شد که دستورات اسلام منحصر به یک رشته از احتیاجات خواسته هاى ظاهری بشرى نیست بلکه اسلام جنبه هاى روانى و جسمى هر دو را در نظر داشته و برنامه هاى مفصل و دقیقى براى هر دو قسمت معین نموده است .این موضوع با مطالعه همه جانبه قرآن مجید و روایات پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام کاملا روشن و واضح مى شود و بخوبى معلوم مى گردد که دین اسلام جامع همه جهات است در قسمت اهمیت سلامت جسم و دستورات بهداشتى و خواص میوه ها و سبزیها و غذاها و تغذیه مى توان فصل بزرگى را در اسلام پیدا کرد که بعضى از آنها در این زمان عنوان معجزه پیدا کرده و براى نمونه به این مطلب که نویسنده کتاب " خواب و خوراک " قول امام صادق (ع ) درباره کاهو آورده توجه فرمایید وى مى نویسد: امروز ثابت شده است که کاهو سرشار از کلسیم بوده و ویتامین هاى آ - ب - ث - د زیاد دارد و به همین جهت خلقت گویچه هاى قرمز خون را زیاد ( وسبب باک شدن خون)مى شود.
به گزارش خبر نیوز ، مردم سراسر دنیا در ازدواجهای خود آداب و رسوم بیشماری را رعایت میکنند که ریشه در نسلها دارند. اغلب، این رسم و رسوم دارای معانی باارزش و جالبی هستند اما برخی از آنها کاملا بیمعنی بوده و جایی در فرهنگ امروز انسانها ندارند. در اینجا سعی داریم برخی از این آداب و رسوم عجیب را که گاه باعث شگفتی دیگران میشود معرفی کنیم.
ادامه مطلب ...بسیاری از کارشناسان مسائل نظامی، استراتیژی و بین المللی معتقدند عربستان سعودی که کمتر از یک هفته است وارد جنگ با نیروهای حوثی در شمال یمن شده، به شکست نظامی زودهنگام دچار شده است.
به گزارش شیعه آنلاین این کارشناسان برای اثبات مقوله خود ابتدا قدرت و توانائیهای نظامی ارتش عربستان و تعداد نیروهای آنان را با نیروهای حوثی مورد مقایسه قرار میدهند و در ادامه به کشته شدن دست کم ده سرباز و زخمی شدن 30 تن دیگر از ارتش سعودی طی این چند روز و نیز به اسارت در آمدن دست کم پنج سرباز توسط جوانان حوثی، اشاره میکنند و آن را دال بر شکست زودهنگام ارتش سعودی میدانند.
در همین حال اخبار رسیده از عربستان حاکی از آن است که تلفات و خسارت های این چند روز ارتش سعودی باعث افزایش افکار عمومی عربستان بر دولتشان شده از همین رو مقامات سعودی تصمیم گرفته اند ارتش خود را فورا از یمن خارج کنند اما در حال حاضر برای سرپوشش گذاشتن بر شکست خود و خروج به اصطلاح آبرومندانه از یمن، به دنبال بهانه، راه حل و چاره ای مناسب میگردند.
بررسیهای اولیه انجام شده نشان میدهد با توجه به کشته و زخمی شدن تعداد زیادی از عربستانیهای ساکن نقاط مرزی در درگیریهای چند روز اخیر، شهروندان مناطق جنوبی عربستان سعودی به شدت از دولتمردان خود ناراضی هستند و آل سعود را مسئول بی ثباتی و ناامنی در مناطق جنوبی و مرزی عربستان با یمن میدانند.
گفتنی است تنها شانسی که دولت عربستان آورده این است که این روزها شهروندانش بیشتر درگیر مراسم حج هستند و برای زیارت به مکه مکرمه و مدینه منوره می روند از همین رو ذهن افکار عمومی این کشور بیشتر مشغول مراسم حج است و توجه زیادی به اخبار درگیریهای یمن ندارد.
مسلما قرآن براى هدایت همه جهانیان نازل شده ، ولى چرا در برخی آیات هدایت قرآن مخصوص پرهیزکاران معرفى گردیده ؟
علت آن این است که تا مرحله اى از تقوا در وجود انسان نباشد (مرحله تسلیم در مقابل حق و پذیریش آنچه هماهنگ با عقل و فطرت است ) محال است انسان از هدایت کتابهاى آسمانى و دعوت انبیاء بهره بگیرد.به تعبیر دیگر: افراد فاقد ایمان دو گروهند: گروهى هستند که در جستجوى حقند و این مقدار از تقوا در دل آنها وجود دارد که هر جا حق را ببینند پذیرا مى شوند.گروه دیگرى افراد لجوج و متعصب و هواپرستى هستند که نه تنها در جستجوى حق نیستند بلکه هر جا آن را بیابند براى خاموش کردنش تلاش مى کنند.مسلما قرآن و هر کتاب آسمانى دیگر تنها به حال گروه اول مفید بوده و هست و گروه دوم از هدایت آن بهره اى نخواهند گرفت .و باز به تعبیر دیگر: علاوه بر (فاعلیت فاعل ) (قابلیت قابل ) نیز شرط است ، هم در هدایت تکوینى و هم در هدایت تشریعى .زمین شوره زار هرگز سنبل بر نیارد، اگر چه هزاران مرتبه باران بر آن ببارد بلکه باید زمین آماده باشد تا از قطرات زنده کننده باران بهره گیرد.سرزمین وجود انسانى نیز تا از لجاجت و عناد و تعصب پاک نشود، بذر هدایت را نمى پذیرد، و لذا خداوند مى فرماید:(قرآن هادى و راهنماى متقیان است.
بسم الله الرحمن الرحیم
الر کتب انزلنه الیک لتخرج الناس من الظلمت الى النور باذن ربهم الى صرط العزیز الحمید
سوره ابراهیم آیه اول
الر - این کتابى است که بر تو نازل کردیم تا مردم را از تاریکیهاى (شرک و ظلم و طغیان ) به سوى روشنائى (ایمان و عدل و صلح ) به فرمان پروردگارشان درآورى ، به سوى راه خداوند عزیز و حمید.
تفسیر :
... بعد از ذکر حروف الف لام راء، مى فرماید این کتابى است که بر تو نازل کردیم به این منظور که مردم را از گمراهیها به سوى نور خارج کنى (کتاب انزلناه الیک لتخرج الناس من الظلمات الى النور).در حقیقت تمام هدفهاى تربیتى و انسانى ، معنوى و مادى نزول قرآن ، در همین یک جمله جمع است : بیرون ساختن از ظلمتها به نور! از ظلمت جهل به نور دانش ، از ظلمت کفر به نور ایمان ، از ظلمت ستمگرى و ظلم به نور عدالت ، از ظلمت فساد به نور صلاح ، از ظلمت گناه به نور پاکى و تقوى ، و از ظلمت پراکندگى و تفرقه و نفاق به نور وحدت .جالب اینکه (ظلمت ) در اینجا (مانند بعضى دیگر از سوره هاى قرآن
به صورت جمع آمده و (نور) به صورت مفرد، اشاره به اینکه ، همه نیکیها و پاکیها و ایمان و تقوا و فضیلت در پرتو نور توحید یک حالت وحدت و یگانگى بخود مى گیرند و همه با یکدیگر مربوطند و متحد و در پرتو آن یک جامعه واحد و یک پارچه و پاک از هر نظر ساخته مى شود.اما ظلمت همه جا مایه پراکندگى و تفرقه صفوف است ، ستمگران ، بدکاران و آلودگان به گناه و منحرف حتى در مسیرهاى انحرافى خود غالبا وحدت ندارند و با هم در حال جنگند.و از آنجا که سرچشمه همه نیکیها، ذات پاک خداست ، و شرط اساسى درک توحید، توجه به همین واقعیت است بلافاصله اضافه مى کند: همه اینها به اذن پروردگارشان (پروردگار مردم ) مى باشد (باذن ربهم ).سپس براى توضیح و تبیین بیشتر که منظور از این نور چیست ، مى فرماید: به سوى راه خداوند عزیز و حمید (الى صراط العزیز الحمید).خداوندى که عزتش دلیل قدرت او است ، چرا که هیچکس توانائى غلبه بر او را ندارد، و حمید بودنش نشانه مواهب و نعمتهاى بى پایان او مى باشد، چرا که حمد و ستایش همیشه در برابر نعمتها و موهبتها و زیبائیها است .
( تفسیر نمونه جلد ده)