مشق عاشقی

اى که عاشق نئى ، حرامت باد * زندگانى که مى دهى بر باد

مشق عاشقی

اى که عاشق نئى ، حرامت باد * زندگانى که مى دهى بر باد

نشان دوستى

ذوالنون مصرى، از نخستین عارفان اسلامى است . متوکل، خلیفه عباسى، او را به جرم کفر و بى‏دینى، در زندان کرد؛ اما پس مدتى، تحت تأثیر سخنان او قرار گرفت و وى را آزاد کرد . ذوالنون در سال 245 هجرى قمرى وفات یافت.
ذوالنون مصرى را به جرم
((جنون))
و دیوانگى به دیوانه خانه بردند و در آن جا، وى را حبس کردند . روزى دوستان و مریدانش به دیدار او رفتند . ذوالنون گفت: شما کیستید؟ گفتند: ما دوستداران توییم. ذوالنون، به صداى بلند، آنان را ناسزا گفت و هر چه در اطراف خود یافت، به سوى آنان، پرتاب کرد . مریدان همه گریختند و کسى بر جاى نماند . ذوالنون، خندید و سر خود را به نشانه تأسف، جنباند و گفت: شرم بادتان!شما دوستداران من نیستید . اگر دوستان من بودید، بر جفاى من صبر مى‏کردید و این چنین از من نمى‏گریختید . دوست، بلاى دوست را به جان مى‏خرد و از او نمى‏گریزد. 

مولوى در مثنوى (دفتر دوم، ابیات 2 1461 )،

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد