اینک بجاست براى نشان دادن شیوه تدبر در قرآن و دریافت معانى آن ، نمونه و مثالى بیاوریم ، باشد که کسانى را به کار اید، مثلا کسى که در سوره واقعه مى خواند افرایتم الماء الذى تشربون نباید از واژه آب ، تنها به همان معنى ظاهر و مزه ویژه آن بسنده کند، بلکه باید از ابعاد دیگرى نیز در آن اندیشه و تامل کند، مثلا در این بیندیشد که این همه گیاهان رنگارنگ و حیوانات گونه گون که جهان را انباشته اند، همه و همه از آب آفریده شده اند، در این بیندیشد که از همین آب ، انسان آفریده شده ، که افزون بر شگفتیهاى ظاهرى چون چشم و گوش و زبان و...، باطن و نیروهاى باطنى او آن چنان شگفت و پرتوانند که مى توانند او را تا بلندترین پایگاه عقلانى و معنوى فرا برند، در این بیندیشد که همین انسان آفریده از آب ، باطنى آن چنان عظیم و شگفت وگسترده دارد که گویا همه جهان جدا و مستقل شمرده مى شود. جهان اصغردر برابر جهان آفرینش که جهان اکبراست .
بخشی ازدستورالعملى عارف کامل مرحوم حاج میرزا ملکى تبریزى در باره آداب قرآن و دعا
مطلب خیلی خوبی بود ... تا حالا به این موضوع فکر نکرده بودم
ممنون
یا حق ...