جامعه مسلمانان از دیدگاه امام على(ع)
امام علی - علیه السلام - در یک سخنرانی بسیار جالب که در برابر شخصیت ها و رهبران مسلمانان زمان خود ایراد فرموده است 1 ابتدا به بیان ویژگی های مسلمانان بی تفاوت و بی مسؤولیت می پردازد و این که چگونه جاذبه مادیات آن ها را مسخر کرده است و ضمناً راز انحطاط و بدبختی جامعه مسلمان که از همان زمان، بلکه پیش از آن شروع می شد اشاره می کند و در پایان، ویژگی افراد متعهد و مسؤول را در هر زمانی که مانند زمان خویش باشد بیان می کند و اینک متن سخنان او:.
ای مردم! ما در روزگاری سخت و بحرانی زندگی می کنیم که فساد و ستم، جامعه اسلامی را فرا گرفته است و چنان روحیه حاکم بر جامعه فاسد شده که نیکوکار و خدمتگزار به جامعه، مفسد و بزهکار معرفی می شود و در نتیجه، ستمگر روز به روز تعدی و تجاوز خود را بیشتر می کند؛ آگاهی هایی که داریم، در نجات و اصلاح ما نقشی ندارند و در پی آگاهی یافتن به اموری که برای ما مجهول است و دانستن آن برای ما لزوم دارد نیستیم و از مصائب بزرگ و خطرناکی که جامعه اسلامی را تهدید می کند نمی ترسیم و در صدد پیشگیری از آن بر نمی آییم تا هنگامی که آن مصائب بزرگ و خطرناک ما را فراگیرند؛ مردم در زمانِ ما به چهار دسته تقسیم می شوند:.
1. کسانی که تنها نداشتن قدرت و ثروت 2 مانع از فساد و جنایت آنهاست و بالأخره آب نمی بینند وگرنه شناگر قابلی هستند.
2. کسانی که با شمشیر برهنه به جان مردم می افتند و آشکارا ستم می کنند و به وسیله مأموران سواره و پیاده خویش بر جامعه مسلّط می شوند و خود را برای جنایت آماده می کنند و دین خود را از بین می برند تا از این رهگذر هرچه بتوانند مال و ثروت دیگران را بربایند و یا این که پیشرو اسبانی چند باشند که به عنوان گارد احترام پشت سرشان حرکت می کنند و یا این که بر فراز کرسی خطابه و سخنرانی به عنوان رهبر جامعه مسلمان قرار گیرند؛ بنابر این دین و فضایل انسانی خود را می فروشند و در عوض، مال و ریاست می گیرند و این بد تجارتی است که لذات این جهان را بهای خود می دانند و با نعمت های جاویدی که خداوند برای آن ها مهیا کرده عوض می نمایند.
3. کسانی که دین و خدا و مذهب را وسیله ای برای زندگی قرار می دهند و زندگی را وسیله ای برای دین داری نمی کنند؛ خدا نردبام نان آن هاست، نان نردبام خدا و منطق آن ها نیست؛ با آرامش و متانت خاصی راه می روند، گام های کوچک بر می دارند، لباس خود را بالا می گیرند و خود را آراسته می کنند تا مردم به آن ها اعتماد کنند و پوشش خدا را وسیله ای برای نافرمانی از او قرار می دهند.
4. کسانی که ناتوانی و حقارت و نداشتن وسیله برای ریاست طلبی آن ها را خانه نشین کرده است و بر حال فعلی نگه داشته است و با نام قناعت، خود را زیور می دهند و با لباس اهل زهد، خویش را می آرایند، در حالی که اهل زهد و قناعت نیستند، بلکه نمی فهمند که مفهوم حقیقی این دو کلمه چیست.
(این چهار دسته، اکثر جامعه مسلمان دوران على(ع) را تشکیل می دادند که نه تنها احساس مسؤولیتی نمی کردند و دردی از دردهای جامعه مسلمانان را درمان نمی نمودند، بلکه مستقیم یا غیر مستقیم در فساد جامعه دخالت داشتند؛ امام پس از ذکر مشخصات این افراد، خصوصیات اقلیت متعهد و مسؤول زمان خود را این طور بیان می کند):.
همه مسلمانان از اسلام راستین که دین مسؤولیت است فاصله گرفتند و تنها مردانی باقی ماندند که یادِ روز بازگشت به خدا موجب چشم پوشی آنان از مطامع مادی گردید و بیم روز زندگی پس از مرگ اشک هایشان را جاری ساخت و این اقلیت مسؤول، گروهی مطرود 3 و فراری از جامعه مسلمانانند و گروهی بیمناک و مقهور و گروهی ساکت، ولی لجام بر دهان و گروهی با اخلاص، مشغول دعوت و ادای رسالتند و گروهی به علت آزار و شکنجه ستمگران ناراحت و رنجورند، تقیه و پنهان نگه داشتن فعالیت های خویش، آن ها را گمنام کرده و بی ارزشی (از نظر توده ظاهر بین) آن ها را فرا گرفته و در نتیجه، زندگی اجتماعی آن ها در میان مردم، مانند کسی است که در دریای نمک زندگی کند که نمی تواند عطش درونی و سوزش خود را تسکین دهد؛ دهانشان بسته و ساکت، ولی دل های آنان مجروح و زخم دار است؛ آن قدر مردم را موعظه و تبلیغ کردند که مردم به ستوه آمدند و در مقام مبارزه، آن قدر مظلوم واقع شدند که از نظر افرادِ بی ارزش افتادند و آن قدر در راه مسؤولیت کشته دادند که تعداد آنان اندک شد.
(سپس امام - علیه السلام - در خاتمه، گویا راز فداکاری و احساس مسؤولیت و ارزش گروه اخیر و فلسفه به پستی گراییدن گروهای پیشین را در این کلمه خلاصه می کند که زندگی و لذایذ مادی در مسیر هدف و مسؤولیت برای گروه اخیر بی ارزش است، ولی هدف سایر مردم، تنها زندگی و هوسرانی است و انسان متعهد و مسؤول ناچار است که زندگی در برابر هدفش کاملاً بی ارزش باشد):.
بنابر این در راه مسؤولیت، زندگی و لذایذ آن باید در دیده شما از تفاله برگ درخت سلم 4و ریزه های دم قیچی بی ارزش تر و پست تر باشد و از تاریخ زندگی پیشینیان عبرت گیرید، پیش از آن که زندگی شما مایه عبرت دیگران واقع شود و هوسرانی ها را که زشت و ناپسند است رها کنید، زیرا که دنیا کسانی را که پیش از شما زندگی می کردند و بیش از شما به آن عشق می ورزیدند رها نمود.
1-سید عبدالزهراء الخطیب، مصادر نهج البلاغه.
2-امام از کمبود قدرت به خواری نفس و کندی شمشیر (مهانة نفسه و کلالة حده) تعبیر فرموده است.
3-در این جلمه، ظاهراً امام اشاره به ابوذر و امثال او می کند که در نتیجه مبارزاتش با عثمان و معاویه از جامعه مسلمانان طرد شد و به ربذه تبعید گردید.
4-برگی که برای دباغی به کار می رود (المنجد).
5-مصادر نهج البلاغة، ج1، ص413؛ نهج البلاغه، شرح ابن میثم، ج2، ص62؛ ابن ابی الحدید، ج2، ص174.