راز دارى
راز یـاسرّ به معناى هر چیزى است که باید از دیگران پنهان داشت یا به افراد مخصوص گفت . مـراد از ( دیـگـران ) در تـعـریـف بالا ممکن است همه مردم یا قشر خاصّى باشند، چـنـان کـه مـمـکـن اسـت دوست یا دشمن ، آشنا و غریب ، مرتبط به موضوع یا غیر مرتبط باشند. اگر راز، پنهان داشته شود، این عمل را رازدارى گویند و اگر برملا شود. ( افشاگرى ) نام دارد.
عـقـل و شـرع ، اتـفـاق نـظـر دارنـد کـه رازدارى بـویـژه در کـارهـاى مـهـم سیاسى ، اجتماعى یک ضرورت محسوب مى شود و افشا کردن اسرار نهانى ، کارى نابخردانه و مخالف شرع است ؛ عـقـل انسان بصراحت نظر مى دهد که هر اطلاعى را در هر شرایطى نباید در اختیار هر کسى نهاد، چه بسا شخصِ افشا شده یا افشاگر و نیز مخاطب ، از این رهگذر، گرفتار یا زیانمند گردند و چـنـیـن کـارى از سـوى عـقـل ، عـمـلى زشـت و مـمنوع است ، همان گونه که افشاگرى به عنوان بدترین نوع خیانت قبیح و محکوم است .
دیـن مـقـدس اسـلام نـیـز کـه پـشـتـیبان عقل سلیم است و خواسته هایش را تاءیید مى کند برلزوم رازدارى پاى فشرده و فلسفه آن را نیز تشریح کرده است .
در قرآن مجید آمده است که حضرت یوسف (ع ) رؤ یاى صادقى دید که حکایت از آینده درخشان او و بـرتـرى بـر دیـگـر بـرادرانـش داشـت . وقـتـى یـوسـف خـواب خـود را بـراى پـدر نقل کرد، پدرش فرمود:
( یابُنَىَّ لا تَقْصُصْ رُؤْیاکَ عَلى اِخْوَتِکَ فَیَکیدُوا لَکَ کَیْدا...) 1
پسرم ! خواب خویش را بر برادرانت حکایت نکن که به زیانت ، حیله گرى مى کنند.
رسول گرامى اسلام (ص ) نیز مى فرماید: ( اِسْتَعینُوا عَلى اُمُورِکُمْ بِالْکِتْماِن فَاِنَّ کُلَّ ذى نِعْمَةٍ مَحْسُودٌ) 2
در کارهاى خویش از پنهانکارى مدد بجویید، زیرا هر صاحب نعمتى ، مورد حسد دیگران قرار مى گیرد.
در این آیه و روایت به مهمترین فلسفه راز دارى تصریح شده و آن ، توطئه چینى و حسد ورزىِ دوسـت ودشـمـن نـسـبـت بـه انـسـان اسـت و همین یک دلیل ، براى ضرورت این خصلت زیبا در همه کارهاى فردى و اجتماعى ، کافى است . از این رو، امام سجّاد علیه السلام مى فرماید: ( وَدَدْتُ وَاللّهِ اَنِّى افـْتـَدَیـْتُ خـَصـْلَتـَیـْنِ فـِى الشـّیـعَةِ لَنا بِبَعْضِ لَحْمِ ساعِدى : اَلتَّرقُ وَقِلَّةُالْکِتْمانِ) 3
بـه خـدا سـوگـنـد، دوسـت دارم کـه دو خصلت شیعیانمان را با بخشى از گوشت بازویم جبران نمایم : 1 ـ سبکسرى (هنگام خشم ) 2 ـ کمى رازدارى .
از این رو، حضرت کاظم علیه السلام ، نهایتِ دقّت و جدیّت در رازدارى را چنین ترسیم مى کند: ( اِنْ کانَ فِى یَدِکَ هذِهِ شَىْءٌ فَاِنِ اسْتَطَعْتَ اَنْ لا تَعْلَمَ هذِهِ فَافْعَلْ ...) 4
اگر در یک دستت چیزى هست تا مى توانى نگذار دست دیگرت خبردار شود!
بـا تـوجـه بـه هـمـیـن ضـرورت عـقـلى و دیـنـى اسـت که امام صادق علیه السلام رازدارى را از ویژگیهاى مؤ منان واقعى دانسته مى فرماید: ... زبـانـهـایـشـان در دهـان زنـدانـى اسـت و سـیـنـه هـایـشـان صـنـدوق راز خـداسـت ؛ اگـر اهـل رازى بـیـابـنـد، آن را بـدو مـى سـپـارنـد و گـرنـه ، بـر زبـان خـویـش قفل مى زنند، و کلیدش را پنهان مى سازند و دهان خویش را مى دوزند! 5
1 ـ یوسف (12)، آیه 5.
2 ـ تحف العقول ،ص 47.
3 ـ اصول کافى ، ج 2، ص 221 ـ 222.
4 ـ همان ، ص 225.
5 ـ بحارالانوار، ج 67، ص 352.