خواجه عبدالله انصاری گوید : بدان که خدای تعالی در ظاهر کعبه بنا کرده از سنگ وگل است و در باطن کعبه ای ساخته که از جان ودل است . آن کعبه ساخته ابراهیم خلیل است و این کعبه بنا کرده رب جلیل است. آن کعبه منظور نظر مؤمنان است واین کعبه نظرگاه خداوند رحمان است. آن کعبه حجاز است واین کعبه راز است.آن کعبه انصاف خلایق است واین کعبه اعطای حضرت خالق است. آنجا زمزم است و اینجاه آه دمادم. آنجا مروه و سعی وعرفات است ، اینجاه محل نور ذات. حضرت محمد (ص) ان کعبه را از بتان پاک کرد ، تو این کعبه را از اصنام هوا وهوس پاک گردان.
عارف نامدار شیعی مرحوم سید حیدر آملی می گوید: آنچه را دیگران جهاد اکبر می دانند ، در واقع جهاد اوسط است و جهاد اکبر چیزی دیگر است. زاهد وعابد که با نفس مبارزه می کند رعایت مسایل اخلاقی و دوری از معاصی را جهاد اکبر می داند.
استاد جوادی آملی در توضیح این معنا می فرماید " آن جا که مصاف عشق و عقل است و سالک عارف ، عقل مصطلح را در پای عشق قربانی می کند ، جهاد اکبر است. چنانچه سالار شهیدان امام حسین (ع) عشق را بر عقل متعارف ترجیح داد. با آنکه همه فرزانگان دنیای آن روز می گفتند : همراه بردن زنان و خردسالان و همه را به کشتن و یا اسارت دادن دادن روا نیست ، به سخنان شان بهایی نداد.
راه ، راه پیامبران و برگزیدگان جهانیان است. بسیار خطیر و دقیق است . عشقبازی با خود مقام حضرت حیّ ذوالجلال و الواحد القهّار است. چقدر عظیم و خطیر و در عین حال چقدر دارای شور و شوق عشق و تَیَمان است که نتیجه و خلاصة اعمال کائنات و افضل از عبادت ثقَلیْن میباشد.
فقط نیروی عظیم عشق است که موانع را از سر راه بر میدارد، و سنگرها را در هم میکوبد، و از عقبات و کریوههای تنگ و تاریک عبور میدهد، و از دریاهای حسرت، و صحراهای حیرت، و فضاهای بیپایان بُهت و سرگشتگی عبور میدهد؛ و گرنه جمیع قوای ما سوی الله را گرد آوریم نمیتواند ذرّهای انسان را جلو ببرد. عشق اوست که حلاّل مشکلات است و کلید رمز موفّقیّت و بس.
هر چه گویم عشق را شرح و بیان
چون به عشق آیم خجل باشم از آن
از آنجا که هر کمالی نسبت به کمال بالاتر از خویش ناقص است، عشق در هر مرتبهای به مرتبه بالاتر از آن تعلق خواهد گرفت و چون بالاترین مرتبه کمال، کمال حضرت حق است پس معشوق حقیقی، ذات حضرت حق بوده و عشق حقیقی عشق به ذات او خواهد بود و بقیه عشقها و معشوقها به صورت مجازی و واسطه مطرح خواهند شد.
چون عشق بر اساس کمال است، پس معشوق حقیقی همان کمال مطلق خواهد بود. اما در سریان عشق، در قوس نزول و صعود، طبعاً عشق هم دارای مراتب و درجات شده و عاشقها و معشوقها هم متفاوت خواهند بود و عشق برای هر موجودی نسبت به کمال آن موجود جلوهگر میشود.عرفا در عبادت و پرستش خود را از عابدان و زاهدان، در چگونگی و اهداف عبادت، جدا میدانند. اینان عابدان و زاهدان را سوداگرانی میشمارند که عبادت را به خاطر اجر و پاداش، انجام میدهند با این تفاوت که عابدان، هم دنیا را میخواهند و هم آخرت را و زاهدان از دنیا چشم میپوشند و تنها آخرت را میخواهند. اما عارفان، خدا را نه به خاطر دنیا و آخرت بلکه بدان جهت میپرستند که او را دوست میدارند. چنانکه از مولای متقیان علی(ع) نقل شده که: «ما عبدتک خوفاً من نارک و لا طمعاً فی جنتک لکن وجدتک اهلاً للعبادة فعبدتک.» در متون عرفانی هم از رابعه نقل است که میگفت: «الهی، ما را از دنیا هر چه قسمت کردهای، به دشمنان خود ده. و هر چه از آخرت قسمت کردهای، به دوستان خود ده، که مرا تو بسی. خداوندا، اگر تو را از بیم دوزخ میپرستیم، در دوزخم بسوز و اگر به امید بهشت میپرستیم، بر من حرام گردان. و اگر تو را برای تو میپرستیم، جمال باقی دریغ مدار.»