مشق عاشقی

اى که عاشق نئى ، حرامت باد * زندگانى که مى دهى بر باد

مشق عاشقی

اى که عاشق نئى ، حرامت باد * زندگانى که مى دهى بر باد

حدود اخلاق نیکو

حدود اخلاق نیکو


آنـچه از جمع بندى آیات و روایات و سیره معصومین (ع ) به دست مى آید، این است که حـُسـن خـلق از نـظـر آیـیـن مقدّس اسلام ارزش ذاتى دارد، چه در برخورد با مؤ من باشد و چه در بـرخـورد بـا کافر.
مـتـاءسـفـانـه بـعـضى به دلیل عدم شناخت و آگاهى لازم ، حسن خلق و رفتار نیکو را با تملّق و چـاپـلوسـى اشـتـبـاه مـى گیرند و بناحقّ به مدح و ستایش صاحبان زور و زر مى پردازند و در بـرابـر آنـان کـرنـش و کوچکى مى کنند و شخصیّت و ارزش والاى انسانى خود را لگدکوب مى سازند و با کمال وقاحت نام این رفتار ناشایست را حسن خلق و رفق و مدارا با مردم مى گذارند. نـشـانـه چـنـیـن کـسـانـى آن اسـت کـه وقتى به افراد عادى و تهیدست مى رسند، گشاده رویى و نـرمخویى را فراموش مى کنند و چهره اى عبوس و خشن به خود مى گیرند. این صفت ناپسند نه تـنـهـا یـک ارزش نـیـسـت ، بـلکـه گـنـاهـى بـزرگ اسـت کـه مـوجـب خـشـم خـداونـد مـى شـود.

یـکـى دیـگر از موضوعات مرتبط با حُسن خلق ، بحث مزاح است . باید دانست که مزاح و شوخى در حـدّى کـه مـوجـب زدودن غـم و انـدوه و شـاد کـردن مؤ من باشد و به گناه و افراط و جسارت و سـخـنان زشت و دور از ادب کشیده نشود، عملى پسندیده است .

از نـظـر اسـلام ، حـسـن خـلق هـرگـز بـه ایـن مـعنا نیست که اگر با منکرى روبه رو شدیم ، در بـرابـر آن سـکـوت کـرده ، لبـخـنـد بـزنـیـم ، یـا در بـرابـر اعـمـال زشـت دیـگـران واکنش منفى نشان ندهیم ، زیرا برخورد منفى و تواءم با تندى و خشونت ، زمـانـى مـذمـوم و ناپسند است که پاى بى اعتنایى به دین و ارزشهاى والاى آن در میان نباشد و گـرنـه رنـجـیـدن نـزدیـکـتـریـن افـراد بـه انـسـان نـیـز اگـر بـه دلیـل حـفـظ ارزشها و پایبندى به آن باشد، نه تنها زشت نیست ، بلکه در ردیف مهمترین وظایف شرعى و از مراتب نهى از منکر است .

دنیای‌ مذموم‌ کدام‌ است‌؟

دنیای‌ مذموم‌ کدام‌ است‌؟

 

در تبلیغات‌ و مواعظ‌ اسلامی‌، معمولاً بیش‌ از آن‌ که‌ انسان‌ به‌ سوی‌دنیا سوق‌ داده‌ شود و ارزش‌ مثبت‌ آن‌ بیان‌ گردد، از دنیا مذمت‌می‌شود و این‌ بدان‌ سبب‌ است‌ که‌ انسان‌ به‌ دلیل‌ انس‌ بیشترش‌ باماده‌ و محسوسات‌، گرایش‌ و میل‌ طبیعی‌ به‌ دنیا دارد. اما آخرت‌که‌ در افق‌ دورتری‌ از قوای‌ ادراکی‌ او قرار دارد، چندان‌ مورد توجه‌قرار نمی‌گیرد. این‌ نکته‌ مبلغان‌ و ناصحان‌ را بر آن‌ داشته‌ تا بامذمت‌ دنیا و بیان‌ بی‌ارزشی‌ آن‌، شتاب‌ انسان‌ در گرایش‌ به‌ دنیا رامتعادل‌ گردانند. آنچه‌ را، در فرهنگ‌ قرآن‌، به‌ عنوان‌ بی‌ارزشی‌ دنیا آمده‌ است‌،می‌توان‌ به‌ دو قسم‌ تقسیم‌ کرد:

امر بمعروف و نهى از منکر



معناى امر به معروف و نهى از منکر چیست ؟
در احکام دین ، به تمام واجبات و مستحبات ((معروف )) و به تمام محرّمات و مکروهات ((مُنکر)) گفته مى شود. بنابراین وا داشتن افراد جامعه به انجام کارهاى واجب و مستحب ((امر بمعروف )) و باز داشتن آنها از کارهاى حرام و مکروه ((نهى از منکر)) است .
هر انسانى نسبت به کارهاى ناپسندى که در جامعه انجام مى پذیرد و کارهاى نیک و پسندیده اى که ترک مى شود، مسؤ ولیت دارد، بنابراین اگر کار واجبى ترک شود و یا حرامى اتفاق بیفتد سکوت و بى تفاوتى در مقابل آن جایز نیست ، و تمام افراد جامعه باید براى برپایى ((واجب )) و جلوگیرى از ((حرام )) اقدام کنند، که این عمل ، ((امر به معروف )) و ((نهى از منکر)) است .

 شرایط امر به معروف و نهى از منکر:
1 - کسى که امر بمعروف و نهى از منکر مى کند، باید بداند آنچه را که دیگرى انجام مى دهد حرام است و آنچه را ترک کرده ، واجب است ، پس ‍ هر کس که نمى داند که این عمل واجب است یا حرام ؟ جلوگیرى واجب نیست .
2 - احتمال بدهد که امر بمعروف و نهى از منکر او تاءثیر دارد، بنابراین اگر مى داند تاءثیر ندارد یا شک دارد، امر و نهى از منکر واجب نیست .
3 - شخص گناهکار اصرار بر ادامه کار خود داشته باشد، پس اگر معلوم شود، گناهکار بناى ترک عمل را دارد و دوباره تکرار نمى کند یا مؤ فّق به تکرار نمى شود، امر و نهى واجب نیست .
4 - امر بمعروف و نهى از منکر سبب ضرر جانى یا آبرویى یا ضرر مالى قابل توجّه ، به خودش یا نزدیکان و یاران و همراهان و یا سایر مؤ منان نباشد.
براى امر بمعروف و نهى از منکر، مراتبى است که اگر با عمل به مرتبه پایین تر مقصود حاصل مى شود، عمل به مرتبه بعدى جایز نیست .
مراتب امر بمعروف و نهى از منکر:

اوّل : با معصیت کار طورى عمل شود که بفهمد به سبب انجام آن گناه ، با او اینگونه عمل مى شود، مثل اینکه از او رو برگرداند یا با چهره عبوس با او برخورد کند و یا با او رفت و آمد نکند.
دوّم : امر و نهى با زبان ، یعنى به کسى که واجبى را ترک کرده است دستور دهد که واجب را بجا آورد و به گناهکار دستور دهد که گناه را ترک کند.
سوّم : استفاده از زور، براى جلوگیرى از منکر و برپایى واجب ، یعنى زدن گناهکار.
آداب امر بمعروف و نهى از منکر:

مانند طبیبى دلسوز و پدرى مهربان باشد.
قصد خود را خالص کندو تنها براى رضاى خداوند اقدام کند، و عمل خود را از هر گونه برترى جویى پاک کند.
خود را پاک و منزّه نداند، چه بسا همان شخصى که اکنون خطایى از او سر زده است ، داراى صفات پسندیده اى باشد که مورد محبت الهى است ، هر چند این عمل او هم اکنون ناپسند و مورد غضب الهى باشد.

دعا و نفرین به مسلمان

دعا و نفرین به مسلمان

دعاى بد و نفرین به مسلمانان کردن نیز مانند لعن کردن بد است،‏حتى بر ظلمه، مگر در صورتى که از شر و ضرر او آدمى‏مضطر و ناچار گردد.  در حدیث است که:  «گاه است مظلوم این قدر نفرین ظالم مى‏کند که مکافات ظلم او مى‏شود و زیاد مى‏آید، و این زیادتى از براى ظالم باقى مى‏ماند و روز قیامت مطالبه‏مى‏کند.

و اما ضد این، که دعاى خیر باشد از براى برادر دینى بهترین طاعات و فاضل‏ترین عبادات است.و فایده آن بى‏حد، و ثواب آن خارج از «حیز عد»است‏بلکه درحقیقت کسى که دعا به دیگرى کند دعا به خود کرده.حضرت رسول - صلى الله علیه‏و آله - فرمودند که: «چون کسى در غیاب برادر خود به او دعا کند فرشته گوید: از براى‏تو هم مثل این باشد» .

و فرمودند که:  «در حق برادر مستجاب مى‏شود دعائى که در حق خود مستجاب نمى‏شود» .

و از حضرت امام زین العابدین - علیه السلام - مروى است که: «چون ملائکه بشنوندکه بنده مؤمن برادر خود را دعا مى‏کند در غیاب او، یا او را به خوبى یاد مى‏کند، گویند:  خوب برادرى هستى از براى برادرت، دعاى خیر به او مى‏کنى و حال اینکه او حاضرنیست، و او را به خیر یاد مى‏کنى خدا به تو داد دو مقابل آنچه از براى او خواستى.و ثناکرد بر تو دو مقابل آنچه ثنا کردى بر او.و از براى تو است فضیلت‏بر او» .

و اخبار در این خصوص فراوان است  و چه کرامتى از این بالاتر است که هدیه‏اى ازدعا و طلب آمرزش از تو به برادر مؤمنت رسد و حال آنکه او در زیر طبقات خاک‏خوابیده.   تامل کن که روح او به چه حد از تو شاد مى‏شود که اهل و فرزندانش میراث او راقسمت مى‏کنند و در مال او عیش و تنعم مى‏نمایند و تو او را در تاریکى‏هاى شب یادمى‏کنى و از خدا آمرزش او را مى‏طلبى و هدیه از براى او مى‏فرستى.

و پیغمبر خدا - صلى الله علیه و آله - فرمودند که: «میت در قبر مانند کسى است که به‏دریا غرق شده باشد، هر چه را دید چنگ به آن مى‏زند که شاید نجات یابد.و منتظردعاى کسى است که به او دعا کند از: فرزند و پدر و برادر خویش.و از دعاى زندگان‏نورهائى مانند کوهها داخل قبور اموات مى‏شود.و این مثل هدیه‏اى است که زندگان ازبراى یکدیگر مى‏فرستند.پس چون کسى از براى میتى استغفارى یا دعائى کرد فرشته‏اى‏آن را بر طبقى مى‏گذارد و از براى میت مى‏برد و مى‏گوید: این هدیه‏اى است که فلان‏برادرت یا فلان خویشت از براى تو فرستاده است و آن میت‏به این سبب شاد و فرحناک‏مى‏شود» .

و اما طعن زدن بر مسلمین: و آن نیز از اعمال ذمیمه و افعال سیئه است، و باعث ضرردنیوى و عذاب اخروى مى‏گردد.   حضرت امام محمد باقر - علیه السلام - فرمودند که: «هیچ کس بر مؤمنى طعنه‏نمى‏زند مگر اینکه مى‏میرد به بدترین مردنها» .

کلمات حضرت امام صادق (ع )

کلمات حضرت امام صادق (ع ) 


1 - بى نیازترین مردم کسى است که گرفتار حرص نباشد.
2 - بى رغبتى نسبت به دنیا موجب راحتى قلب و سلامت بدن است .
3 - چون خدا خیر بنده اى بخواهد او را نسبت به دنیا بى رغبت و نسبت به دین دانشمند کند و او را به عیوبش آگاه گرداند و به هر که این خصلتها داده شود خیر دنیا و آخرت داده شده است .
4 - پیروان ما کسانى هستند که در کارهاى نیک پیشقدمند و از انجام اعمال بد خوددارى مى کنند. نیکویى را آشکار مى کنند و به کارهاى خوب پیشى مى گیرند، و براى علاقه اى که به رحمت خداوند جلیل دارند. اینان از ما هستند و هر کجا که ما باشیم با ما هستند.
5 - براى مؤ من چقدر زشت است خواهشى داشته باشد که در راه خواستن آن خوار گردد.
6 - مؤ من از آهن سخت تر است ، زیرا اگر آهن در آتش گداخته شود رنگش ‍ تغییر پیدا مى کند، ولى مؤ من اگر کشته شود و دوباره زنده گردد و مجددا او را بکشند، دل او از ایمان بر نمى گردد.
7 - حضرت صادق (ع ) در آخرین لحظه هاى عمر که همه خویشانش ‍ گرداگردش جمع بودند فرمود: شفاعت ما شامل حال کسى که نماز را سبک بشمارد نخواهد شد.

سخنان رحمت للعالمین حضرت محمّد (ص )



1 - بهترین چیزى که به مردم داده شد؛ زبانى است شکرگزار، تنى است صابر و شکیبا و دلى است ذکر کننده و به یاد خدا.
2 - حقا که شما هرگز نمى توانید به مردمان به مال خود برسید و آنها را راضى کنید، پس سعى کنید به اخلاق خوش خود به آنها برسید و از آنها دلجویى نمایید.
3 - بدترین مردم آن کس است که عذرى را نپذیرد و لغزشى را نبخشاید.
4 - نهنده دانش در نااهلش مانند آویزنده گوهر و مروارید است بر گردن خوکان .
5 - بالاترین و بهترین دو چیزى که در یک نفر فراهم مى آید حلم است و علم .
6 - امید مایه رحمت امت من است ، اگر نور امید در دلها نبود هیچ مادرى فرزند خود را شیر نمى داد و هیچ باغبانى نهالى نمى کاشت .
7 - کسى که به بازار مى رود و تحفه اى براى خانواده خود مى خرد همچون کسى است که مى خواهد به نیازمندانى کمک کند و هنگامى که مى خواهد تحفه را تقسیم کند نخست باید به دخترش و سپس آن را به پسرش بدهد.
8 - آیا شما را با خبر نسازم به کارى که اگر انجام دهید شیطان به اندازه فاصله مغرب از مشرق از شما دور مى شود؟ گفتند چرا. فرمود: روزه ، شیطان را روسیاه مى کند و صدقه کمر او را مى شکند و دوستى فقط به خاطر خدا و مداومت بر عمل صالح ، ریشه او را قطع مى کند. استغفار و توبه رگ گردن شیطان را قطع مى سازد، براى هر چیزى زکات است و زکات جسم روزه است .

مذهب شیعه چرا مذهب جعفرى نامیده شد؟

مذهب شیعه چرا مذهب جعفرى نامیده شد؟

هیچ تاکنون به این نکته اندیشیده‏اید که چرا ما شیعیان راپیروان مذهب جعفرى مى‏خوانند؟ در میان امامان دوازدگانه شیعه‏چرا مذهب ما به ایشان انتساب یافته است؟ با توجه به این که‏امام جعفر صادق(ع) ششمین امام شیعه هستند مگر پیش از ایشان‏وضعیت‏شیعه چگونه بوده و به عبارت دیگر چرا مذهب شیعه علوى یاحسنى یا حسینى یا سجادى و یا باقرى نامیده نشده است؟ آنچه درپى مى‏آید توضیحى است‏بر راز این نام گذارى.

گوشه‏اى ازاخلاق عظیم پیامبر (ص)

گوشه‏اى ازاخلاق عظیم پیامبر (ص)

روزهایى بس شیرین و به‏یادماندنى و تاریخ ساز پیامبر را نمى‏توان با الفاظ و سخنان ناقص انسانهاى ناقص‏توصیف و تعریف کرد.

او هرگز در این واژه‏ها نمى‏گنجد و فراتر از آن است. انسان‏کاملى که تمام افلاک و موجودات را خدا به خاطر او آفرید واگر او نبود، هیچ چیز نبود. «لولاک لما خلقت الافلاک‏» و الاانسانى که تا قاب قوسین او ادنى بالا رفت و به جایى رسید که‏جبرئیل آن ملک مقرب و واسطه وحى الهى به آنجا هرگز نرسد وبا صراحت‏به او عرض کرد: اگر یک مو بالاتر روم به نور تجلى‏بسوزد پرم. ولى رسول الله رفت و به جایى رفت که نه در خرد آیدو نه بر ورق نگاشته شود و نه حتى در وهم وخیال! اوست کسى که‏خدایش درباره‏اش فرمود: «و انک لعلى خلق عظیم‏» پس مابه جاى‏اینکه حرفى بزنیم که نه آغازش و نه انجامش ما را به جایى‏مى‏رساند چرا که جز آفریده‏اش و برادرش کسى او را نخواهد شناخت‏«یا على ما عرف الله الا انا و انت و ما عرفنى الا الله وانت و ما عرفک الا الله و انا» پس روا است که لب فرو بندیم وسخن کمتر گوئیم.

صوت دلرباى حضرت مهدى علیه السّلام

عالم بزرگوار، مرحوم ملا زین العابدین سلماسى مى گوید: ((روزى علاّمه بحرالعلوم ، وارد حرم مطهر حضرت امیرالمؤ منین علیه السّلام شد و به این بیت ترنّم مى کرد:

چه خوشست صوت قرآن ، ز تو دلربا شنیدن

به رخت نظاره کردن ، سخن خدا شنیدن

از سیّد، سؤ ال کردم : ((به چه مناسبت این بیت را زمزمه مى کنید؟)) فرمود: ((چون وارد حرم مولایمان امیرالمؤ منین علیه السّلام شدم ، دیدم که حضرت حجت (روى له الفداء) با آواز شیوا و دلنشین در بالاى سر، قرآن تلاوت مى فرمود، چون صداى آن بزرگوار را شنیدم این بیت را خواندم ؛ امّا وقتى وارد حرم شدم ، قرائت را ترک نموده و از حرم بیرون رفتند.))

فوائد الرضویه ، 282.

علامت هاى آخرالزمان

علامت هاى آخرالزمان

ابن عباس نقل مى کند: ما با پیامبر (صلى الله علیه و آله ) در آخرین حجى که در سال آخر عمر خود بجاى آورد (حجة الوداع ) بودیم . رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) حلقه در خانه کعبه را گرفت و رو به ما کرد و فرمود: آیا حاضرید شما را از علامتهاى آخرالزمان باخبر سازم ؟
سلمان که در آن روز از همه به پیامبر (صلى الله علیه و آله ) نزدیک بود، عرض کرد:
آرى ، یا رسول الله !
پیامبر (صلى الله علیه و آله ) فرمود: از علامت هاى آخرالزمان ضایع کردن نماز، پیروى از شهوات ، تمایل به هواپرستى ، گرامى داشتن ثروتمندان و فروختن دین به دنیاست و در آن وقت قلب مؤ من در درونش آب مى شود مثل آب نمک در آب ! از این همه زشتیها که مى بیند و قدرت بر جلوگیرى آن را ندارد.
سلمان پرسید: آیا چنین چیزى واقع خواهد شد؟
حضرت فرمود: آرى ، سوگند به خداوند! اى سلمان ! در آن وقت زمامداران ظالم ، وزیرانى فاسق ، کارشناسان ستمگر و امنایى خائن بر مردم حکومت کنند.
سلمان پرسید: آیا چنین امرى واقع خواهد شد؟
پیامبر (صلى الله علیه و آله ) فرمود: آرى ، سوگند به خدا! اى سلمان ! در آن وقت زشتى ها زیبا و زیبایى ها زشت مى شود. امانت به خیانتکار سپرده مى شود و امانتدار خیانت مى کند، دروغگو تصدیق مى شود و راستگو تکذیب !
سلمان پرسید :  آیا این امر واقع خواهد شد؟
پیامبر (صلى الله علیه و آله ) فرمود: آرى ، سوگند به خداوند! در آن وقت حکومت به دست زنان و مشورت با بردگان خواهد بود، کودکان بر منبر مى نشینند، دروغ خوشایند و زرنگى ، زکات ضرر و بیت المال غنیمت محسوب مى شود!
اولاد در حق پدر و مادر جفا مى کنند و به دوستانشان نیکى مى نمایند و ستاره دنباله دار طلوع مى کند!
سلمان پرسید: آیا چنین چیزى واقع خواهد شد، یا رسول الله ؟
پیامبر (صلى الله علیه و آله ) فرمود: آرى ، اى سلمان ! در آن زمان زنان در تجارت با شوهران خود شریک مى شوند، باران رحمت کم ، جوانمردان بخیل ، تهى دستان حقیر مى شوند، بازارها به هم نزدیک مى گردد و همه از خدا شکایت مى کنند. یکى مى گوید سودى نبردم و دیگرى مى گوید چیزى نفروختم .
سلمان پرسید: این امر واقع خواهد شد؟
حضرت فرمود: آرى ، در آن وقت گروهى به حکومت مى رسند، اگر مردم حرف بزنند آنها را مى کشند و اگر سکوت کنند اموالشان را غارت ، حقشان را پایمال مى کنند و خونشان را مى ریزند و دلها را پر از کینه و وحشت مى کنند و...
در آن زمان اشیاء و قوانین را از شرق و غرب مى آورند و امت من رنگارنگ مى شوند، نه ، بر کوچک رحم مى کنند و نه ، بر بزرگ احترام مى گذارند و نه ، گناه کارى را مى بخشند، هیکل هایشان مانند آدمیان و قلب هایشان همچو شیاطین است .
در آن زمان لواط زیاد مى شود، مردان خود را شبیه زنان مى کنند و زنان خود را شبیه مردان ، لعنت خدا بر آنها باد!
در آن زمان مساجد را زینت مى کنند، قرآن ها را آرایش مى دهند و مناره هاى مساجد را بلند مى نمایند و صفهاى نمازگزاران زیاد، اما دلهایشان به یکدیگر کینه توز و زبانهایشان مختلف است !
مردان و پسران ، خود را با طلا زینت مى کنند و لباس حریر و دیباج مى پوشند، پوست پلنگ را براى اظهار بزرگى در بر مى کنند.
ربا در بین مردم شایع مى شود و معاملات با غیبت و رشوه انجام مى گیرد، دین را مى گذارند و دنیا را برمى دارند!
طلاق زیاد مى شود، حدود اجرا نمى گردد، زنان خواننده و آلات نوازندگى آشکار مى گردد و اشرار امت به دنبال آنها مى روند، ثروتمندان براى تفریح و طبقه متوسط براى تجارت و فقرا براى ریا و خودنمایى به حج مى روند!
عده اى قرآن را براى غیر خدا و عده اى براى خوانندگى یاد مى گیرند و گروهى نیز علم را براى غیر خدا مى آموزند، زنازاده فراوان مى شود و براى دنیا با یکدیگر عداوت مى کنند!
پرده هاى حرمت پاره مى گردد، گناه زیاد مى شود، بدان بر خوبان مسلط مى شوند دروغ فراوان ، لجاجت شایع و فقر فزونى مى یابد، با انواع لباسها بر یکدیگر فخر مى فروشند، قمار و آلات موسیقى را تعریف مى کنند و امر به معروف و نهى از منکر را زشت مى شمرند.
مؤ من واقعى در آن زمان خوار است ، قاریان قرآن و عبادت کنندگان پیوسته از یکدیگر بدگویى مى کنند و در ملکوت آسمانها آنان را افراد پلید مى دانند.
ثروتمندان از فقر مى ترسند و بر فقرا رحم نمى کنند و آدمهاى نالایق درباره جامعه سخن مى گویند که حقیقت ندارند، حرفهایشان فقط شعار است !
در آن زمان صداى تواءم با لرزش از زمین برمى خیزد که همه مى شنوند، گنجهاى طلا و نقره بیرون مى ریزند ولى براى انسان دیگر سودى نخواهند داشت و دنیا به آخر مى رسد...

 بحار: ج 6، ص 306

برخی اعداد و ارقام در قرآن کریم

برخی اعداد و ارقام در قرآن کریم

- واژه دنیا در قرآن کریم 115 بار به‏کار رفته است، و واژه آخرت هم همین تعداد.

- شیاطین 68 مرتبه، ملائکه هم همین تعداد.

- حیات 71 بار، موت هم همین تعداد.

- علم و معرفت ومشتقات آنها 811 بار، ایمان و مشتقات آن‏هم همین تعداد.

- ابلیس یازده بار، و استعاذه از او هم به‏همین تعداد.

- کلمه یوم به‏معناى روز(به‏صورت مفرد) 365بار به‏تعداد روزهاى‏سال (شمسى) در قرآن به‏کار رفته است. و به‏صورت تثنیه و جمع سى بار، به‏تعداد روزهاى ماه.

- کلمه شهر به‏معناى ماه، 12 مرتبه در قرآن دیده مى‏شود به‏تعداد ماه‏هاى سال.

- ساعت/ الساعة در قرآن کریم 24 بار به‏کار رفته است به تعداد ساعات شبانه‏روز.

- سماوات السبع یا سبع سماوات، هفت بار به‏کار رفته است.

- «سجد» و مشتقات آن 34مرتبه به‏کار رفته است که برابر مجموع سجده‏هاى هفده رکعت نماز شبانه‏روزى است، از قرار هر رکعتى دو سجده، جمعاً 34 سجده.

- لفظ صلاة و قیام و اقیموا و مشتقات آن 51 بار به‏کار رفته است که برابر با هفده‏رکعت نماز واجب و 34 رکعت نماز مستحب شبانه‏روزى است.

- مشتقات وصى/ توصیه به‏تعداد اوصیاى الهى دوازده بار به‏کار رفته است.

- لفظ شیعه و مشتقاتش دوازده بار در قرآن به‏کار رفته است.

- مشتقات فرقه، 72 بار به‏کار رفته است و این به‏تعداد 72 فرقه اسلامى است.

در پایان یاد آوری می شود که این‏گونه پژوهش‏ها ، اعداد و ارقام جنبه تفننى دارد، و ارزش طراز اول علمى ندارد

یک درس آموزنده

یک درس آموزنده

 پیامبر خدا صلى الله علیه و آله سحرگاه به شخصى وعده داد که در کنار تخته سنگ بزرگى منتظر آن شخص باشد، آن مرد رفت و برنگشت ، تا این که آفتاب بالا آمد و هوا گرم شد، اصحاب دیدند حضرت از شدت گرما سخت نارحت است . عرض کردند: یا رسول الله ! پدر و مادرمان به فدایت باد! اگر تغییر مکان داده به سایه تشریف ببرى بهتر است .
پیامبر اسلام حاضر نشد جایش را عوض کند و فرمود:
من به آن شخص وعده داده ام در این مکان منتظرش باشم و اگر نیامد تا هنگام مرگ اینجا خواهم بود تا روز قیامت از همین مکان برانگیخته شوم.

بحار : ج 75، ص 95

اصل

اصل

نقل داستان " دعا برای برادران مومن" سبب شد تا خواهر محترمی بگوید که چرا برای خواهران مومن دعا نمی کنید. واقعیت این است که درموضوع ایمان ،  مسئله زن و مرد مطرح نمی باشد . بلکه اصل ایمان است فرق نمی کند دارنده آن مرد باشد یازن. از سوی در قران و همچنان در ادعیه اسلامی هرگاه "مومنین" آمده "مومنات" نیز در پهلوی آن یاد شده است.

پس خواهر عزیز! هیچگونه تبعیضی در کار نمی باشد. بر خلاف تصور های باطل برخی افراد ؛ اصل در اسلام ، ایمان است . نه جنسیت ، قومیت و...

الله اسم اعظم الهى

الله اسم اعظم الهى

در میان اسماى لفظى خداى سبحان اسم مبارک الله ، اسم جامع و اعظم است و سایر اسماى الهى با واسطه یا بى واسطه ، زیر پوشش این نام مقدس است ؛ مثلا اسم شافى که از اسماى جزئیه است زیر پوشش ‍ رازق و رازق تحت پوشش خالق و خالق زیر پوشش قادر و قادر زیر پوشش اسم جامع و اعظم الله است .
بنابراین ، اسم الله نسبت به نامهاى دیگر خداوند ( که زیر پوشش آن است ) اسم اعظم است و اگر آیه اى مشتمل بر اسم اعظم حق بود،
سید آیات به شمار مى رود و از این رو در برخى روایات ، آیه کریمه (بسم الله الرحمن الرحیم ) به گرامیترین و بزرگترین آیه قرآن وصف شده است : سرقوا اءکرم آیة فى کتاب الله : (بسم الله الرحمن الرحیم*؛ عمدوا الى اءعظم آیة فى کتاب الله ... و هى (بسم الله الرحمن الرحیم **
تذکر: نام شریف الله در بسیارى از آیات قرآن کریم آمده است و سر این که آیه (بسم الله الرحمن الرحیم ) سید آیات به شمار مى رود اختلاف معنوى و تفسیرى کلمه الله در بسم الله و سایر آیات است .

*توحید صدوق ، ص 219 .
** نور الثقلین ، ص 219 .

برگرفته شده از تفسیر شریف " تسنیم" ذیل سوره مبارک حمد.

دعا براى برادر مؤ من

دعا براى برادر مؤ من

ابراهیم بن هاشم گفت عبدالله جندب را دیدم در موقع عرفات ، حال هیچکس را بهتر از او ندیدم پیوسته دست هاى خود را به سوى آسمان بلند کرده و آب دیده اش بر روى او جارى بود تا بزمین مى رسید. چون مردم فارغ شدند به او گفتم در این پایگاه وقوف هیچ کس را بهتر از تو ندیدم .
گفت به خدا قسم دعا نکردم مگر براى برادران مؤ من خود زیرا که از امام ، موسى ابن جعفر(ع ) شنیدم هر کس دعا کند براى برادران مؤ من خویش ‍ پشت سر آنها، از عرش ندا رسد که از براى تو صد هزار برابر باد. به خدا قسم دست برندارم از صد هزار برابر دعاء فرشتگان که قطعا مستجاب و مقبول است براى یک دعاى خودم که معلوم نیست متسجاب شود یا نه.

منتهى الامال ج 2 ص 164

کلمات حکمت آمیز حضرت عسکرى علیه السلام

کلمات حکمت آمیز حضرت عسکرى علیه السلام

  

لاتُمارِ فَیَذْهَبُ بَهاؤُکَ وَ لاتُمازِحْ فَیُجْتَرى عَلَیْکَ.
فرمود: جدال مکن پس مى رود خوبى و حسن تو و مزاح مکن که جراءت مى کنند و دلیر مى شوند بر تو.

مِنَ التَّواضُعِ، اَلسَّلامُ عَلى کُلِّ مَنْ تَمُرُّ بِهِ وَ الْجُلُوسُ دُونَ شَرَِف الْمَجْلِسِ .
فـرمـود: از تـواضع است آنکه سلام کنى بر هر کس که مى گذرى بر او و آنکه بنشینى در جائى که پست تر است از مکان شریف مجلس .

اَوْرَعُ النّاسَ مَنْ وَقَفَ عِنْدَ الشُّبْهَةِ، اَعْبَدُ النّاسِ مَنْ اَقامَ عَلى الْفَرآئِضِ، اَزْهَدْ النّاسِ مِنْ تَرَکَ الْحَرامَ، اَشَدُّ النّاسِ اجْتِهادا مَنْ تَرَکَ الذُّنُوبَ .
فرمود: پارساترین مردم کسى است که توقف کند نزد شبهه و عابدترین مردم کسى است که به پا دارد فرائض را و زاهدترین مردم کسى است که ترک کند حرام را و از همه مردم کوشش و مشقتش بیشتر است کسى که ترک کند گناهان را.

قـَلْبُ الاَحْمَقِ فى فَمِهِ وَ فُمُ الْحَکیمِ فى قَلْبِهِ .
فـرمـود: دل آدم احـمـق در دهـانـش اسـت و دهـان مـرد حـکـیـم در دلش اسـت .

لایـَشـْغـَلُکَ رِزْقٌ مـَضـْمـُونٌ عـَنْ عـَمـَلٍ مـَفْرُوضٌ .
فرمود: مشغول نسازد تو را روزى که خدا ضامن آن شده از عملى که بر تو فرض ‍ است .

لَیـْسَ مـِنَ الاَدَبِ اظـْهـارُ الْفـَرَحِ، عـِنـْدَ الْمـَحْزُونِ.
فرمود: از ادب دور است ظاهر کردن خوشحالى نزد شخص غمناک.

  رِیـاضـَةُ الْجـاهـِلِ وَرَدُّ الْمـُعـْتـادِ عـَنْ عـادَتـِهـِ کَالْمُعْجِزِ.
فـرمـود: رام کـردن و تـربـیـت شـخـص جـاهـل و بـرگـردانـیـدن صـاحب عادت را از عادتش ‍ مثل معجزه است .
لاتُکْرِمِ الرَّجُلَ بِما یَشُقُّ عَلَْیِه .
فرمود: اکرام مکن شخص را به آن چیزى که شاق و دشوار است بر او.

 مَنْ وَعَظ اَخاهُ سِرّا فَقَدْ زانَهُ وَ مَنْ وَعَظَهُ عَلانِیَةً فَقَدْ شانَهُ .
فرمود: کسى که موعظه برادر خود را در پنهانى همان آراست او را و کسى که موعظه کرد او را آشکار همانا عیب کرد او را.

 مَنْ اَنِسَ بِاللّهِ اِسْتَوْحَشَ مِنَ النّاسِ .
فرمود: هر کسى که انس به خدا گرفت وحشت کند از مردم.

لَوْ عَقَلَ اَهْلُ الدُّنْیا خَرِبَتْ .
فـرمود: آن حضرت که اگر اهل دنیا دانائى و فهم داشتند و دریافت مى کردند، دنیا خراب و ویران مى شد!

سالروز شهادت مظلومانه امام عسکری (ع)

 

سالروز شهادت مظلومانه امام عسکری (ع) را به فرزند گرامی شان

 امام زمان (عج) تسلیت می گویم

بعد از امام هادى (علیه السلام ) مقام امامت به فرزندش امام حسن عسکرى (علیه السلام ) رسید؛ زیرا خصال و ویژگیهاى امامت در وجود او جمع بود و در خصایص ‍ مقام مقدس امامت ، از همه مردم زمان خودش برترى داشت او در علم ، زهد، کمال عقل ، عصمت ، شجاعت ، کرم و اعمال بسیار که انسان را به پیشگاه خدا نزدیک مى کند، سرآمد همه اهل زمان خود بود. از سوى دیگر پدر بزرگوارش امام هادى (علیه السلام ) با تصریح و اشاره ، جانشینى و امامت آن حضرت را بیان نمود.
امام حسن عسکرى (علیه السلام ) در (هشتم ) ماه ربیع الاخر سال 232 هجرى ، در مدینه چشم به این جهان گشود و روز جمعه هشتم ربیع الاوّل سال 260 در سن 28 سالگى در سامرّا از دنیا رفت و در خانه اش در سامرا کنار قبر پدرش ، به خاک سپرده شد مادرش اُمّولد بود و ((حدیثه )) نام داشت و مدّت خلافت و امامت امام حسن عسکرى (علیه السلام ) شش سال بود.

سبکبار باشید

سبکبار باشید

مسافرى را فرض کنید که براى سفرى یک روزه، به راه مى افتد. او، مقدار کمى نان و غذا و میوه، درست به اندازه سفر یک روزه، به همراه خود مى برد. حال، مسافر دیگرى را فرض کنید که ساک هاى متعدّدى، از موادّ مختلف غذایى و نان و آب انواع شیرینى ها و میوه ها را براى همین سفر یک روزه، بر دوش گرفته و حرکت مى کند.
بدیهى است که مسافر نخست، با خاطرى آسوده و بسیار راحت، با گامهایى استوار و سریع، به سوى مقصد مى تازد، در حالى که مسافر دوم در همان نخستین فراز و نشیب، به نَفَسْ نَفَسْ افتاده، وامى ماند.
این سرنوشت کسانى است که اموال فراوان و زرق و برق بسیارِ متاع دنیا را گرد خود فراهم ساخته و شب و روز، در فکر حساب و کتاب و حفظ و نگهدارى آن هستند و چنان مشغولند که نه تنها به فکر خدا و معاد نیستند، بلکه آرامش دنیا را نیز از دست مى دهند.