مشق عاشقی

اى که عاشق نئى ، حرامت باد * زندگانى که مى دهى بر باد

مشق عاشقی

اى که عاشق نئى ، حرامت باد * زندگانى که مى دهى بر باد

اهل بیت علیه السّلام در مجلس ابن زیاد

اهل بیت علیه السّلام در مجلس ابن زیاد 

 
پس ار ورود اهل بیت علیه السّلام به کوفه، ابن زیاد بد بنیاد در قصردار الاماره نشست و صلاى عام در داد که در آن مجلس عموم اهل کوفه حاضر گردند حکم نمود که سر مطهر امام حسین علیه السّلام را در پیش روى آن لعین نهادند و زنان و دختران اهلى بیت حضرت امام علیه السّلام و کودکان آن جناب در مجلس آن شقاوت ماب حاضر گردیدند؛ پس علیا مکرمه حضرت زینب خاتون علیه السّلام به قسمى که او را نشناسند و ملتفت حال او نگردند بنشست ابن زیاد شقى از حال آن مخدره سؤ ال کرد، به او گفتند: این علیا مکرمه زینب خاتون دختر امیر المومنین علیه السّلام است ابن زیاد لعین متوجه آن جناب شد و به زبان بریده این کلمات را بگفت : حمد خدا را که شما را رسوا نمود و دروغ شما را ظاهر ساخت خانم زینب در جواب ابن زیاد نانجیب ، فرمود: روسایى براى فاسقان است و دروغگویى درشان فاجران است و ما خاندان رسول خدا چنین نیستیم باز ابن زیاد گفت : دیدى خدا با برادرت و اهل بیت تو چه کرد! زینب کبرى فرمود: من بجز خوبى از پروردگارم ندیدم ، شهداى کربلا گروهى بودند (از بندگان خاص خدا) خدا عزوجل شهادت را براى ایشان مقدر فرموده بود و آنها به سوى آرامگاه ابدى خود شتافتند و به زودى خداى تعالى بین تو و آنها جمع نماید و به حسابرسى پردازد و آنان علیه تو حجت اورند و با تو دشمنى نمایند؛ پس ‍ نظر نما که در روز رستاخیز رستگارى و پیروزى از آن کیست ؟ اى ابن مرجانه ! مادرت به عزایت نشیند.:
راوى گوید: با شنیدن این گفتار از دختر حیدرکرار، ابن زیاد بدرکردار در خشم شد چون مار، چنانکه مى نمود که تصمیم به قتل آن مخدره دارد پس ‍ عمرو بن حریث به آن ملعون ، گفت : اى ابن زیاد! این زن است و طائفه زنان را بر سخنانشان مواخذه نمى کنند.

افشاگری های امام سجاد و حضرت زینب در کوفه

افشاگری های امام سجاد و حضرت زینب در کوفه 

 در کتب تاریخ و از جمله سید بن طاوس در کتاب لهوف نوشته اند: عمر سعد لعین پس از قتل فرزندم خاتم النبیین ، سر مطهر امام شهید را در همان روز عاشورا به همراه خولى بن یزید اصبحى و حمیدبن مسلم ازدى - لعنهما الله - به نزد عبیدالله بن زیاد بد نهاد، روانه داشت و نیز حکم داد که سرهاى انور سایر شهداء - رضوان الله علیهم اجمعین - چه از اصحاب و یاران و چه از اهل بیت و جان نثاران آن حضرت را پاک و پاکیزه نمودند و آنان را با شمر بن ذى الجوشن پلید و قیس بن اشعث با سرهاى مطهر به سوى کوفه رفتند و عمر سعد خود نیز روز عاشورا و روز یازدهم را تا هنگام زوال در زمین کربلا اقامت نمود و بعد از زوال ، آن اهل بیت غم آمال و آن کسانى را که از طوفان ستم آن اشقیا در سرزمین محنت و بلا، باقى مانده بودند از عیالات حسین علیه السّلام را بر روى پلاسهاى بى هودج شتران ، سوار نمودند زنان آل عصمت و طهارت را که امانتهاى انبیاء بودند مانند اسیران ترک و روم با شدت مصیبت و کثرت غم و غصه ، به اسیرى مى بردند.