مشق عاشقی

اى که عاشق نئى ، حرامت باد * زندگانى که مى دهى بر باد

مشق عاشقی

اى که عاشق نئى ، حرامت باد * زندگانى که مى دهى بر باد

میلاد آقای ساجدان امام علی بن حسین و حضرت عباس بن علی (ع) گرامی

  

میلاد آقای ساجدان امام علی بن حسین و حضرت عباس بن علی (ع) گرامی باد 


این ، که تو او را نمى شناسى ، همان کسى است که سرزمین (بطحا) جاى گامهایش را مى شناسد و کعبه و حلّ و حرم در شناسائیش همدم و همقدمند. این ، فرزند بهترین همگى بندگان خداست ... این ، همان على است ، که پدرش پیامبر خداست . این ، فرزند فاطمه سرور بانوان جهان است ... آرى ، او به قلّه مجد و عظمت و ستیغ جلال و عزّتى نسب همى برد که مسلمانان عرب و عجم از رسیدن به آن فرو مانده و به زانو در آمده اند... (ترجمه از قصیده فرزدق )
نام نامی امام چهارم مسلمین على (ع ) است . وى فرزند حسین بن على بن ابیطالب (ع ) و ملقب به (سجاد) و (زین العابدین ) مى باشد. امام سجاد در پنجم شعبان سال 38 هجرى در مدینه ولادت یافت . حضرت سجاد در واقعه جانگداز کربلا حضور داشت ، سن شریف حضرت سجاد (ع ) را در روز دهم محرم سال 61 هجرى که بنا به وصیت پدر و امر خدا و رسول خدا (ص ) به امامت رسید به اختلاف روایات در حدود بیست و چهار سال نوشته اند.   پس از آن حضرت زین العابدین 35 سال عمر کرد که تمام آن مدت به مبارزه و خدمت به خلق و عبادت و مناجات با حق سپرى شد. سرانجام به تحریک هشام ، خلیفه اموى ، به دست ولید بن عبدالملک امام زین العابدین و سیدالساجدین (ع ) را مسموم کرد و در سال 95 هجرى درگذشت و در بقیع مدفون شد.

سخنی از امام سجاد (ع)

اى صاحب آیات درخشان و اى نقشبند دستگاه آسمان و اى آفریننده روان انسان ، سپاس تو را سپاسى که به دوام تو دائم ماند، و سپاس تو را سپاسى که به نعمت تو جاوید بپاید، و سپاس تو را سپاسى که با کردار و احسانت برابر باشد... پروردگارا! رحمت فرست بر پاکیزه تران از اهل بیت محمّد (ص ) که ایشان را براى قیام به امر خود برگزیده اى ، و خزانه داران علم و نگهداران دین و جانشینان خویش در زمین و حجت هاى خویش بر بندگان خود قرار داده اى ، و ایشان را به خواست خود، از پلیدى و آلودگى یک باره پاک کرده اى ، و وسیله توسل به خود و راه بهشت خود ساخته اى .

 ***

 اى ابوالفضل ! بخشش و هدیه اى از خداوند به امت بودى ، براى آنان افقهایى درخشان از آزادگى و کرامت گشودى . به آنان آموختى که جانبازى باید خالصانه براى خدا باشد و هیچ یک از عواطف و آروزهایى که سر به خاک مى برد، آن را نیالاید. با این روح اسلامى اصیل بود که به جانبازیت اى ابوالفضل ! در راه حق و پاسدارى از ارزشها و اعتقادات ، مُهر دفاع خورد. رمز جاودانگىِ جانبازى تو و شیفته کردن دلهاى مردم در طول تاریخ ، همین است .
اى قمر بنى هاشم ! پایه هاى بنیاد حقیقت را تو در دنیاى عرب و اسلام برپاداشتى و با یاریت به برادرت سیدالشهداء که براى حاکمیت عدالت اجتماعى و توزیع خیرات الهى بر محرومان و ستمدیدگان جنگید براى مسلمانان ، مجد و کرامتى والا و استوار، پایدار کردى .
حضرت ابوالفضل العباس ( علیه السّلام ) در روز چهارم ماه شعبان سال 26 هجرى دیده به جهان گشود.
امیرالمؤ منین ( علیه السّلام ) از پس پرده هاى غیب ، جنگاورى و دلیرى فرزند را در عرصه هاى پیکار دریافته بود و مى دانست که او یکى از قهرمانان اسلام خواهد بود، لذا او را عباس (دُژم : شیر بیشه ) نامید. کنیه های آن حضرت،  ابوالفضل و ابوالقاسم   بود والقاب ایشان ؛   قمر بنى هاشم ، سقّا ، قهرمان علقمى ، پرچمدار،  سپهسالار ، حامى بانوان ودر میان مردم ((باب الحوائج )) است .

جشن بعثت رحمت گرامی باد

 

 

 

جشن بعثت رحمت گرامی باد 

محمّد امین (ص ) مدت ها قبل از شب 27 رجب در غار حرا به عبادت خدا و راز و نیاز با آفریننده جهان مى پرداخت و در عالم خواب رؤ یاهایى مى دید راستین و برابر با عالم واقع . روح بزرگش براى پذیرش وحى - کم کم - آماده مى شد. در آن شب بزرگ جبرئیل فرشته وحى ماءمور شد آیاتى از قرآن را بر محمّد (ص ) بخواند و او را به مقام پیامبرى مفتخر سازد.(( (اقراء باسم ربک الذى خلق . خلق الانسان من علق . اقراء و ربک الا کرم . الذى علم بالقلم . علم الانسان ما لم یعلم .) ))
یعنى : بخوان به نام پروردگارت که آفرید. او انسان را از خون بسته آفرید. بخوان به نام پروردگارت که گرامى تر و بزرگتر است . خدایى که نوشتن با قلم را به بندگان آموخت . به انسان آموخت آنچه را که نمى دانست .محمّد (ص ) - از آنجا که امّى و درس ناخوانده بود - گفت : من توانایى خواندن ندارم . فرشته او را سخت فشرد و از او خواست که (لوح ) را بخواند. امّا همان جواب را شنید - در دفعه سوم - محمّد (ص ) احساس ‍ کرد مى تواند (لوحى ) را که در دست جبرئیل است بخواند. این آیات سرآغاز ماءموریت بسیار توانفرسا و مشکلش بود. جبرئیل ماءموریت خود را انجام داد و محمّد (ص ) نیز از کوه حرا پایین آمد .

آری خدای کریم و رحیم، محمد را به پیامبری معوث نمود ونعمت را بر بندگانش تکمیل کرد. این عید بزرگ بر همه مبارک.

سالروز شهادت باب الحوایج حضرت امام موسی بن جعفر (ع)

 

 

 

سالروز شهادت باب الحوایج حضرت امام موسی بن جعفر (ع) 


حلقه هاى زنجیر پاهاى مبارکش را مجروح ساخته بود


نام امام هفتم ما، موسى و لقب آن حضرت کاظم (ع ) کنیه آن امام (ابوالحسن ) و (ابوابراهیم ) است . شیعیان و دوستداران لقب (باب الحوائج ) به آن حضرت داده اند. تولد امام موسى کاظم (ع ) روز یکشنبه هفتم ماه صفر سال 128 هجرى در (ابواء) اتفاق افتاد. دوران امامت امام هفتم حضرت موسى بن جعفر (ع ) مقارن بود با سالهاى آخر خلافت منصور عباسى و در دوره خلافت هادى و سیزده سال از دوران خلافت هارون که سخت ترین دوران عمر آن حضرت به شمار است .امام موسى کاظم (ع ) از حدود 21 سالگى بر اثر وصیت پدر بزرگوار و امر خداوند متعال به مقام بلند امامت رسید، و زمان امامت آن حضرت سى و پنج سال و اندکى بود و مدت امامت آن حضرت از همه ائمه بیشتر بوده است ، البته غیر از حضرت ولى عصر (عج ).عاقبت آن امام بزرگوار پس از سال ها زندانی بودن، در ماه رجب سال 183 هجرى در سن 55 سالگى به دست مردى ستمکار به نام (سندى بن شاهک ) و به دستور هارون مسموم و شهید شد.بدن مطهر آن امام بزرگوار را در مقابر قریش - در نزدیکى بغداد - به خاک سپردند. از آن زمان آن آرامگاه عظمت و جلال پیدا کرد، و مورد توجه خاص واقع گردید، و شهر (کاظمین ) از آن روز بنا شد و روى به آبادى گذاشت . از سخنان موسى بن جعفر (ع ) 
1 - کوشش کنید اوقات شبانه روزى خود را به چهار بخش قسمت کنید: بخشى براى نیایش با خدا بخشى دیگر براى تاءمین معاش و زندگى ، بخش ‍ سوم براى معاشرت با برادران دینى که مورد اعتماد شما هستند و مى توانند لغزشهاى شما را یاد آورند و در باطن خیرخواه شما مى باشند، و بخش ‍ چهارم براى پرداختن به تفریحات سالم و لذات مشروع ، شما در پرتو این برنامه مى توانید وظایف خود را در سه مورد دیگر نیز بخوبى انجام دهید.
2 -
هرگز با خود از فقر سخن نگویید، و به عمر طولانى نیندیشید زیرا هر کس خود را فقیر پندارد یا در فکر فقر در آینده باشد بخل مى ورزد، و هر کس به عمر طولانى بیندیشد آزمند مى شود. در زندگى دنیا از لذتهاى حلال و آنچه به آبروى شما لطمه نمى زند و اسراف شمرده نمى شود، بهره مند شوید و از این راه به انجام وظایف دینى کمک بگیرید، زیرا: هر کس که دنیاى خود را به خاطر دین ، یا دین را به خاطر دنیا ترک نماید از ما نیست .
3 -
خود را از غضب خدا حفظ کن و سخن حق را بى پروا بگو هر چند نابودى تو در آن باشد. امّا بدان که حق موجب نابودى نیست بلکه نجات دهنده است . باطل را همواره رها کن . هر چند نجات تو در آن باشد و هرگز باطل نجات بخش نیست ، بالاخره سبب نابودى است .
4 -
دانشمند را بخاطر علمش بزرگ بدار و از مجادله با او بپرهیز، و نادان را بخاطر نادانیش کوچک دار، ولى طردش نکن بلکه او را نزدیک بخوان و به او دانش بیاموز.

درود بر آن سرورى که در تنگناى زندان ها و در تاریکیهاى زیر زمین ها،

حقیقت عبادت

                     حقیقت عبادت

عـبـادت ، اظـهـار بـنـدگـى و نـیـاز در پـیـشـگـاه خـداونـد تـعـالى و بـیـان خـواستها و تقاضاى تکامل از درگاهش و تقدیس ذات مقدس اوست .
عبادات را با یک نگاه مى توان به سه نوع تقسیم کرد:
1ـ بـرخـى جـنـبـه عـبـادى مـحـض دارد و بـایـد بـا (قـصـد قـربـت ) انـجـام گـیـرد و گـرنـه باطل است . مانند؛ غسل ، وضو، نماز، روزه ، حجّ، خمس ، زکات و مانند آن .
2ـ برخى دیگر کارهایى است که اگر به قصد تقرّب به خدا انجام گیرد، عبادت محسوب شده و اجر بیشترى دارد. مانند امر به معروف و نهى از منکر و تاءمین نفقه براى خانواده ... .
3ـ قسم سوّم ، جهت دادن هر ترک و فعلى به سوى کسب رضاى الهى است که در این صورت همه کـارهـاى انـسـان عـنـوان عـبـادت پـیـدا مـى کـنـد. چـنـانـکـه رسول اکرم (ص ) به روزه داران ماه رمضان نوید داده است : (نفسهایتان در این ماه ، تسبیح خدا و خوابتان در آن ، عبادت است .)
هـمـچـنـیـن کـارهـایـى از قـبـیـل نـگـاه کـردن بـه چـهـره عـالم و پـدر و مـادر یـادگـیـرى مـسـائل دیـنـى ، انـدیـشـیـدن و تـفـکـّر، اداى حـق مـومـن ، خـاموشى و ... نیز عبادت شمرده شده است .
رسول خدا (ص ) فرمود: (ما یَتَقَرَّبُ إِلَىَّ عَبْدى بِمِثْلِ اءَداءِ مَا افْتَرَضْتُ عَلَیْهِ...)
هیچ عملى همچون انجام واجبات بنده رابه من نزدیک نمى کند.
امیرمؤ منان على (ع ) نیز با دیدگاه دیگرى عبادت را به سه نوع تقسیم کرده است :
1ـ عبادت تجارى .
2ـ عبادت از روى ترس .
3ـ عبادت عاشقانه .
عـبادت وبندگى در برابر پروردگار متعال ، مایه پرهیزگارى و تقرّب به ذات اقدس الهى است . قرآن کریم مى فرماید: (یا اءَیُّهَا النّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذى خَلَقَکُمْ وَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ)
اى مردم پروردگارتان را که شما و پیشینیانتان را آفریده بپرستید، شاید با تقوا شوید.
هر چه انسان در مسیر عبادت خدا گام بردارد، نزد خدا وخلق محبوبتر و با ارزشتر مى شود. به عـبـارت دیـگـر، در جـهـان آفـرینش ، معیار ارزش گذارى مخلوقات ، کرنش و عبادت است و هر چه انـسـان از راه عـبـادت ، کـوچـکـى و وابـسـتـگـى خویش را به خداوند نشان دهد از عزّت و آزادگى بیشترى برخوردار مى گردد. امام صادق (ع ) فرمود: (امـام حـسـیـن (ع ) نـزد یـارانـش آمـد و فـرمـود: خـداونـد مـتعال ، بندگان را جز براى اینکه او را بـشـنـاسـنـد نـیـافـرید، وقتى آنان خدا را شناختند او را مى پرستند و هر گاه او را بپرستند از پرستش دیگران بى نیاز خواهند بود.)
بـنابراین راز و ارزش عبادت در این است که انسان را از تمام مخلوقات خدابى نیاز کرده ، او را در اوج آزادگى و عزّت ، وابسته به ذات مقدس خدا نگه مى دارد که عین رستگارى است ، چنان که امیر مؤ منان على (ع ) (ع ) فرمود: (اَلْعِبادَةُ فَوْزٌ)
عبادت فوز و رستگارى است .