بر اساس تطابق عوالم هستی ، در بازگشت انسانبهسوی خداوند، اوصاف، اعمال و عقاید انسان در عوالم بعدی متمثّلبوده و تجسّم دارد، حال چه این صفت یا عمل یا عقیده خوب باشد چهبد، با توجه به حقیقت تطابق عوالم وجود، هر چه انسان دارد از عالم وعوالم بالاست. یعنی، آدمی هر چه از اصل وجود و خصوصیاتوجودی، آثار اخلاقی و روشها دارد، صورت نازلهای است از عوالمبالاتر. اگر صفت خوبی در ما محقق باشد و ما به آن متصل و متصفباشیم، این صفت به عنوان یک خصوصیت از خصوصیات وجودیِ ماو به عنوان یک واقعیت در روح و برای روح ما، بر اساس قاعده کلیتطابق عوالم هستی، صورتی در بالا دارد یعنی در برزخ، در عالمتجرد و در عالم اسما. البتّه صفت ما در اینجا، صفت اینجایی است ودر عوالم دیگر صورتی بالاتر که متناسب با قوانین، احکام، آثار ومعیار آنهاست ، پس صورت بالاتر صفت هم عین صفت اینجاستچون باطن آن است و هم عین اینجا نیست چون با صورتی بالاتر ومتناسب با قوانین آن عوالم میباشد. مثلاً اگر کسی صفت سخاوتدارد، این صفت صورت بالاتری در برزخ و صورت برتری در عالمتجرد و صورت والاتر و بالاتری در عالم اسما دارد. همه صورتهادر هر عالمی سخاوت است ولی سخاوتی که متناسب با هر نظامیاست. یا اگر صفت زشت و بدی در کسی باشد، این صفت در برزخ وعوالم پس از آن نیز وجود دارد ولی با صورتهایی که متناسب بااحکام، آثار و معیارهای آن نظامهاست.
باید توجه داشت که صورتهای این صفت، عمل، اخلاق و عقیدهخوب یا بد با ما هست و ما از آنها جدا نیستیم، یعنی، صورتهایبرزخی، تجردی و اسمایی اوصاف، اعمال، اخلاق و عقاید در اینجانیز با ما هست ولی از ما محجوب بوده و در پشت پرده است. بهعبارتی، در این دنیا، صورت دنیوی آنها برای من مکشوف است وپس از کنار رفتن پردهها و حجابها من خود را با صورتهای برزخیآنها خواهم دید و خواهم یافت. هنگامی که روح به برزخ میرود،یک پرده کنار رفته و من در باطن اوّل اعمال، اوصاف، عقاید و اخلاقخود قرار میگیرم و در واقع تازه در عالم باطنی که داشتم، قرارمیگیرم. مثلاً سخاوت را من در اینجا از پشت حجاب مییابم ولیوقتی از دنیا رفتم و از خواب غفلت بیدار گشتم و یک پرده و حجابکنار زده شد، آن صفت را بیحجاب میبینم. یا فردی که صفت بدخلقی دارد، این صفت را در اینجا از پشت پرده میبیند، در این دنیابدخلقی بر او مسلط است و هر چه میخواهد بدخلق نباشد نمیشود،همه وجود او تحتالشعاع این صفت زشت قرار میگیرد، طوری کهتمام وجودش تحت سیطره بد خلقی و عصبیّت قرار گرفته و گویا اوهیچ اختیاری از خود ندارد. این نگاه دوری به واقعیت این صفت استولی صورتهای بالاتری در عوالم دیگر دارد که هم اکنون با ما هستولی در پشت حجاب و پرده است وقتی پرده کنار رفت، صورت بدخلقی بهصورت انواع درندهها بر ما عیان میشود. مثلاً، مشاهدهمیکند سگی مسلط است، ماری مسلط است، عقرب مسلط است و هرچه به عوالم بالاتر منتقل شویم و پردهها کنار برود، صورتهای بالاترو کاملتر این اعمال،عقاید، اوصاف و اخلاق برای ما متمثّل و ظاهرخواهد گشت و آنها را مشاهده کرده و خود را با آنها مییابیم.
سلام .خوبید؟
خیلی ممنونم از شرکتتون . جز ۱۱ رو هم به نام شما نوشتم . انشالله هرچی از خدامیخواد بهتون بده