مشق عاشقی

اى که عاشق نئى ، حرامت باد * زندگانى که مى دهى بر باد

مشق عاشقی

اى که عاشق نئى ، حرامت باد * زندگانى که مى دهى بر باد

اصول‌ را قربانی‌ فروع‌ نکنید

 

امام علی (ع) : لاقُرْبَة‌َ بِالنَّوافِل‌ اِذا اَضَرَّت‌ْ بِالفَرائِض‌ِ (نهج‌البلاغه‌ ـ حکمت‌ 39) 

امور مستحبی‌ هنگامی‌ که‌ به‌ عمل‌ به‌ واجبات‌ زیان‌ و ضرر رساند، موجب‌قربت‌ و نزدیکی‌ به‌ خدا نخواهد شد.

 

اسلام‌، مکتبی‌ است‌ که‌ هدف‌ نهایی‌ آن‌، تامین‌ سعادت‌ ابدی‌ و حیات‌جاودان‌ تکاملی‌ برای‌ «انسان‌» است‌. انسان‌ تنها موجودی‌ است‌ که‌ شایستگی‌خلافت‌ خداوند را دارد، و تنها راه‌ِ رسیدن‌ به‌ این‌ مسیرِ به‌ سوی‌ِ بینهایت‌،«اسلام‌» است‌، یعنی‌ همان‌ مکتب‌ و راهی‌ که‌ خودِ خداوند متعال‌، ارائه‌دهندة‌آن‌ به‌ انسان‌ است‌ و هیچکس‌ جز او شایستگی‌ و قدرت‌ و آگاهی‌ِ لازم‌ و کافی‌را برای‌ نشان‌دادن‌ «راه‌ کمال‌» به‌ بشریت‌ ندارد. همة‌ انبیاء عظام‌ و اولیاء الهی‌هم‌ به‌ هدایت‌ خداوند و با پیروی‌ از «اسلام‌» به‌ کمال‌ راه‌ یافته‌اند و به‌ همین‌جهت‌ هیچ‌ دین‌، روش‌، راه‌، مکتب‌ و مسیر دیگری‌ جز «اسلام‌» پذیرفته‌ نیست‌و هر که‌ جز آن‌ را دین‌ِ خود قرار دهد، به‌ کمال‌ مطلوب‌ هرگز دست‌ نخواهدیافت‌.

پیامبران‌ الهی‌ و اولیاء خداوند، انسان‌های‌ هدایت‌یافته‌ای‌ هستند که‌ برای‌دستیابی‌ دیگران‌ به‌ این‌ «راه‌» و حرکت‌ در این‌ مسیر، واسطة‌ فیض‌ شده‌ وبشریت‌ را دستگیری‌ کرده‌اند. آنان‌ هرگز داعیه‌ای‌ و ادعایی‌ جز این‌ ندارند ومیزان‌ توفیق‌ خود را در نزدیکی‌ «انسان‌» به‌ «خدا» می‌دانند. خود را بندة‌ خدا،محتاج‌ و نیازمند به‌ هدایت‌ او، برخوردار از نعمت‌ِ الهی‌ و رفیق‌ و برادر وکمک‌کنندة‌ به‌ سایر انسان‌ها برای‌ راهنمایی‌ و راهیابی‌ آنان‌ می‌دانند. بنابراین‌همة‌ تلاش‌ آنان‌ در این‌ خلاصه‌ می‌شود که‌ انسان‌ها به‌ «راه‌ خدا» ـ به‌ درستی‌ وبدون‌ انحراف‌ و تحریف‌ ـ دست‌ یابند و آن‌ را به‌ سلامت‌ طی‌ کنند.

امام‌ علی‌(ع) ـ پیشوای‌ هدایت‌ یافتگان‌ و راهنما و هدایت‌کنندة‌ گمراهان‌ ـدر این‌ کلام‌، برای‌ پیشگیری‌ از انحراف‌ِ مسلمانان‌ و کج‌فهمی‌ِ آنان‌ هشدارمی‌دهد که‌ مبادا سلیقه‌ها و فهم‌های‌ محدود بشری‌ در اولویت‌ امور جایگزین‌تشخیص‌ و حکم‌ِ خداوند شود و در نظام‌ِ موزون‌ و منطقی‌ِ «دین‌ خدا» خدشه‌وارد کند. آری‌! اسلام‌، که‌ تنها راه‌ کمال‌ است‌، مجموعه‌ای‌ است‌ از معارف‌،ارزش‌ها و احکام‌ فردی‌ و اجتماعی‌، که‌ برخی‌ از امور در آن‌ واجب‌ و فرض‌ وفریضه‌ است‌ و برخی‌ امور نافله‌ و مستحب‌ شمرده‌ شده‌ است‌. واجبات‌،احکامی‌ است‌ که‌ بدون‌ توجه‌ و عمل‌ به‌ آن‌ طی‌ کردن‌ مسیر رشد و هدایت‌ میسرنمی‌باشد و مستحبات‌ و نوافل‌ اعمالی‌ است‌ که‌ گرچه‌ ترک‌ آن‌ خللی‌ در سیر به‌سوی‌ کمال‌ ایجاد نمی‌کند، ولی‌ بکاربستن‌ آنها موجب‌ سرعت‌ بخشیدن‌ وتسهیل‌ طی‌ّ طریق‌ به‌ کمال‌ انسانی‌ خواهد شد و تعالی‌ِ انسان‌ را تعمیق‌خواهدبخشید.

واجب‌ شدن‌ واجبات‌ بدین‌ سبب‌ بوده‌ است‌ که‌ خداوند حکیم‌، رعایت‌آن‌ها را برای‌ فلاح‌ و نجات‌ انسان‌ ضروری‌ می‌دیده‌ و با اشراف‌ و علم‌ خود به‌همة‌ مراتب‌ عالم‌ هستی‌ و «مسیر انسان‌» در این‌ عوالم‌، ترک‌ آنها را به‌ زیان‌ِسعادت‌ بشر می‌دانسته‌ است‌، و حکمت‌ِ استحباب‌ مستحبات‌ هم‌ نقش‌ آن‌ها درتسریع‌، تسهیل‌ و تعمیق‌ حرکت‌ کمالی‌ انسان‌ بوده‌ است‌. امّا در برخورد عملی‌بسیاری‌ از مسلمانان‌ ملاحظه‌ می‌کنید که‌ در برخی‌ موارد مستحبات‌ را برواجبات‌ ترجیح‌ می‌دهند و گاهی‌، به‌ قیمت‌ از دست‌ دادن‌ برخی‌ واجبات‌ برانجام‌ بعضی‌ از امور استحبابی‌ تاکید می‌ورزند! کم‌ و بیش‌ بسیاری‌ از ما باموارد زیر برخورد داشته‌ایم‌:

ـ کسانی‌ که‌ در امور روزمرة‌ خود با دیگران‌ رعایت‌ انصاف‌ و عدالت‌ رانمی‌کنند، حال‌ آنکه‌ به‌ برخی‌ عبادات‌ِ مستحبی‌ بسیار تاکید و توجه‌ دارند.

ـ کسانی‌ که‌ حدود شرعی‌ حجاب‌ را رعایت‌ نمی‌کنند ولی‌ شرکت‌ درمحافل‌ِ ختم‌ِ سورة‌ انعام‌ یا ذکر حضرت‌ ابوالفضل‌(ع) را برای‌ خود واجب‌ ولازم‌ می‌دانند!

ـ کسانی‌ که‌ به‌ حقوق‌ مالی‌ واجب‌ خود از قبیل‌ زکات‌ و خمس‌ چندان‌ اعتنانمی‌کنند ولی‌ انفاق‌های‌ مستحبی‌ انجام‌ می‌دهند!

ـ کسانی‌ که‌ برای‌ انجام‌ برخی‌ کارهای‌ مستحبی‌، دچار کارهای‌ حرام‌می‌شوند.

ـ کسانی‌ که‌ از نمازهای‌ مستحبی‌ و نوافل‌ غافل‌ نمی‌شوند ولی‌ از دفاع‌ ازحقوق‌ محرومان‌ و مبارزه‌ با ظلم‌ و ستم‌ ـ که‌ در حدّ توان‌، شرعاً واجب‌ است‌ ـکاملاً غافل‌اند!

مواردی‌ از این‌ قبیل‌ و مشابه‌ آن‌، که‌ متاسفانه‌ در سراسر جوامع‌ اسلامی‌ کم‌نیست‌، نشان‌ می‌دهد ترجیح‌ مستحبات‌ بر واجبات‌ یا توجه‌ به‌ برخی‌ مستحبات‌به‌ قیمت‌ ارتکاب‌ برخی‌ محرّمات‌ یک‌ اشکال‌ اساسی‌ در رفتار دینی‌ِ جامعه‌ مااست‌. علت‌ این‌ اشکال‌ این‌ است‌ که‌ تصور می‌شود امور مستحبی‌، در عین‌ترک‌ واجبات‌ یا ارتکاب‌ محرّمات‌، باز هم‌ نقش‌ سازندة‌ خود را ایفا می‌کند ومی‌تواند انسان‌ را به‌ خدا نزدیک‌ کند، حال‌ آنکه‌ در واقعیت‌ِ مسیر تکاملی‌انسان‌، آنگاه‌ مستحبات‌ نقشی‌ سرعت‌ بخش‌ یا تسهیل‌کننده‌ ایفا می‌کنند، که‌واجبات‌ انجام‌شده‌ باشد و کارهای‌ حرام‌ ترک‌ شده‌ باشد. همانگونه‌ که‌ در یک‌ساختمان‌، رسیدگی‌ به‌ تزیینات‌ و ظواهر آن‌، هنگامی‌ ارزشمند و مفید است‌ که‌ساختمان‌ از نظر استحکام‌ و رعایت‌ اصول‌ مهندسی‌ و معماری‌ مشکلی‌ نداشته‌باشد. در سیر تکاملی‌ انسان‌ هم‌ رعایت‌ مستحبات‌ هنگامی‌ مفید و موثر است‌که‌ قبل‌ از آن‌، امور ضروری‌ برای‌ تامین‌ سعادت‌ انسان‌ ـ یعنی‌ انجام‌ واجبات‌ وترک‌ محرمات‌ ـ رعایت‌ شده‌ باشد. از این‌ جهت‌ در دیدگاه‌ امام‌ علی‌(ع)،ترک‌ حرام‌ و انجام‌ واجبات‌، منشا تقوی‌ است‌ و بدون‌ تقوی‌ هیچ‌ کار مستحبی‌از کسی‌ پذیرفته‌ نمی‌باشد.

آری‌! امام‌ متقین‌ و پیشوای‌ مومنان‌ در این‌ کلام‌، خاصیّت‌ اصلی‌ مستحبات‌را ـ که‌ نزدیک‌ کردن‌ انسان‌ به‌ خدا است‌ ـ به‌ شرطی‌ قابل‌ تحقق‌ می‌دانند که‌ به‌انجام‌ واجبات‌ زیان‌ نرساند یا موجب‌ فعل‌ِ حرامی‌ نشود. زیرا ترک‌ حرام‌ هم‌یکی‌ از مهم‌ترین‌ واجبات‌ است‌. اگر رسیدن‌ به‌ کار مستحب‌ و انجام‌ آن‌، مانع‌ِتوجه‌ به‌ واجبات‌ شود یا موجب‌ انجام‌ کار حرام‌ گردد، دیگر خاصیتی‌ نخواهدداشت‌ و کار بیهوده‌ای‌ تلقی‌ خواهد شد.

در حقیقت‌ ما باید تشخیص‌ خداوند برای‌ طبقه‌بندی‌ِ امور به‌ واجب‌ ومستحب‌ را بپذیریم‌ و همان‌ را در اولویت‌بندی‌ کارهای‌ خودمان‌ رعایت‌ کنیم‌و سلیقه‌ و ذوق‌ شخصی‌ یا پسندِ جامعه‌ و محیط‌ را در آن‌ دخالت‌ ندهیم‌ و به‌«قرب‌ فرائض‌» که‌ برتر از «قرب‌ نوافل‌» است‌، اهتمامی‌ کامل‌ داشته‌ باشیم‌.بپذیریم‌ که‌ خداوند متعال‌، با حکمت‌ و رحمت‌ خود، برای‌ سعادت‌ و کمال‌ِ مااز ما شایسته‌تر و داناتر است‌! بدین‌ترتیب‌ گامی‌ دیگر به‌ راه‌ امام‌ علی‌(ع)نزدیک‌تر شده‌ایم‌. ان‌شاءاللّه‌.

نظرات 1 + ارسال نظر
arme 1388,08,15 ساعت 02:36 ب.ظ http://arme.blogsky.com/

سلام دوست عزیز
وبلاگ بسیار زیبایی دارید
خسته نباشید
از شما دعوت میکنم از وبلاگ منهم بازدید کنید
با تشکر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد