مشق عاشقی

اى که عاشق نئى ، حرامت باد * زندگانى که مى دهى بر باد

مشق عاشقی

اى که عاشق نئى ، حرامت باد * زندگانى که مى دهى بر باد

اسماى الاهى و جهان

تفسیر عرفانی اسماء الحسنی-2

 اسماى الاهى و جهان

عالم, مجموعه اى از اسماى الاهى تحقق یافته به صورت عینى است و از این جهت هر موجودى بر ذات حق دلالت دارد. اسماى الاهى هم جنبه فاعلى پیدایش و ظهور عالم کثرات را تأمین مى کنند و هم جنبه قابلى و استعدادى مظاهر را. از آن جا که ذات حق جز با وساطت اسماء ظهور نمى یابد, اسماء را مفاتیح غیب (کلیدها یا مخازن غیبى عالم در قوس نزول) گفته اند; همان طور که ابواب یا راه هاى وصول به قرب الاهى در قوس صعودند.
براساس همان ساختار دو گانه اسماى الاهى در حرکت دور شدن از مرکز به سمت تنوع و تکثر مى روند (به ظهور رساندن مظاهر در عالم کثرت) و در حرکت رجوع به سمت مرکز به سوى ذات واحد ارجاع دارند.
نیاز و افتقار خلق به حق نیز از طریق اسماء در مرتبه اسماست; یعنى حق در مرتبه اسما سبب تحقق عالم است نه در مرتبه ذات (که در آن مرتبه غنى عن العالمین و بى ارتباط با هر چیز است) به تعبیر ابن عربى (براى هر حقیقتى از حقایق وجودى, اسمى از اسماء وجود دارد که مخصوص به آن است و آن اسم رب ّ آن حقیقت است و آن حقیقت عاریه آن اسم تحت تکلیف و تربیت آن. به علاوه ممکن است در شىء واحد, وجوه و حقایق متعددى باشد که هر وجهى, اسمى از اسماى الاهى را طلب نماید. چنان که حتى در جوهر فرد, حقایق متعددى محَقّق است که هر یک طالب اسمى است; بدین صورت که حقیقت ایجادش طلب اسم (القادر) است و احکامش طالب (العالم) و خاص بودنش طالب (المرید) و ظهورش طالب اسم (البصیر). این وجوه حقایق ثانویه است که اطلاع بر آنها دشوار است و تحصیل آنها از راه کشف دشوارتر. *

*فتوحات مکیه, ج 1, ص 99 و 100.

نوشته : رضا کاوش

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد