مشق عاشقی

اى که عاشق نئى ، حرامت باد * زندگانى که مى دهى بر باد

مشق عاشقی

اى که عاشق نئى ، حرامت باد * زندگانى که مى دهى بر باد

مقام اهل بیت(ع)


... آل محمد(ص) بندگان خاص و خالص خدایند و تمام آثار و شئون خدایی که در امور، علوم و معجزات از ایشان ظاهر گردیده و می‌گردد در برابر [ذات] خدا، به منزلة صفت نسبت به موصوف است؛ همان طور که صفت هرگز به قدر یک چشم بر هم‌زدن بدون موصوف قوامی ندارد و همیشه قائم به موصوف است به قیام صدور؛ آل محمّد(ص) با این شئون و فضائل و کمالات و خصایصی که خداوند به ایشان عطا فرموده است نسبت به او کمال فقر و ذلت و احتیاج را دارند و در آنچه که خدا به آنها عطا نموده، [نه تنها] هیچ استقلالی از خود ندارند [بلکه] ادعای استقلال هم نکرده و نمی‌کنند و آنچه از اسما و افاضات آل محمّد(ص) است، اسمای حسنا و امثال علیای الله بوده و ایشان بدون امر و فرمان خداوند هیچ فعلی را انجام نداده و از خود به هیچ وجه اراده‌ای ندارند. خوف و ترسشان از خدا از همة مخلوقات بیشتر است و مثل آنها مثل آهنی است که در اثر مجاورت و نزدیکی با آتش و به آتش سرخ و تفتیده شده عمل آتش را از خود نشان می‌دهد و می‌سوزاند، لکن آهن گرم شده است نه آتش، سوزندگی آن از ذات خود او نیست و از آتش است. هیچ وقت ممکن‌الوجود، واجب‌الوجود نمی‌شود ولی هر چه تقرّب او به خداوند بیشتر شود صفات الهی بیشتر در او جلوه می‌کند. و این فرموده که: [بنده‌ام مرا اطاعت نما تا آنکه تو را نمونه (و مثال) خویش نمایم که هرگاه به چیزی بگویی «بشو» بشود.1]

شاهد همین مدعا است و نیز این کلام: [دائماً بنده به واسطة انجام مستحبات به سویم نزدیک می‌گردد تا آنکه من گوش او بشوم که با آن می‌شنود و چشمش که با آن می‌نگرد و دستش که با آن می‌گیرد.2]
اشاره به همین معنی دارد. در کتاب غرر و درر، شیخ کراچکی از حضرت امیرالمؤمنین(ع) روایت کرده که فرمود: [آل محمد(ص)] صورت‌هایی هستند برهنه از لباس‌های مادیت و خالی از استعداد که خدا برای آنها تجلی کرد و بر آنها تابید و آنها را بیرون آورد، پس درخشنده شدند، و او در ذات آنها مثال خود را انداخت و امور خود را از ایشان آشکار گردانید.3

شیخ طوسی(ره) در کتاب غیبت به نقل از حسین بن سفیان بزوفری که گفت: شیخ ابوالقاسم حسین بن روح (ره) برایم روایت کرد که یاران ما دربارة تفویض (یعنی مسئله تفویض تمام امور توسط خدا به ائمه(ع)) و مسائل دیگر اختلاف پیدا کردند پس من نزد ابی طاهر پسر بلال رفتم و جریان اختلاف را بیان کردم مرا به تأخیر جواب امر کرد و چند روزی به تأخیر انداختم و بعداً نزد او رفتم برایم حدیثی را به اسناد خود از حضرت امام صادق(ع) نشانم داد که فرموده‌اند:
هر وقت خداوند [انجام] امری را بخواهد، آن را بر رسول خدا(ص) عرضه می‌دارد، پس آن حضرت بر امیرالمؤمنین(ع) و یکی بعد از دیگری (از ائمه(ع))‌ تا اینکه به حضرت صاحب‌الزمان منتهی شود، پس بر هر یک بعد از دیگری بیرون می‌آید تا عرضه داشته شود بر رسول خدا(ص)، پس از آن عرضه داشته می‌شود بر خدای عزوجل؛ پس هر آنچه از جانب خدا فرود آید، بر دست ایشان است و هر چه هم به‌سوی خدا بالا رود به دست ایشان است و ایشان به قدر چشم بر هم زدنی بی‌نیاز از خدای عزوجل نیستند.4

همچنین از ابی حمزه روایت شده است که گفت: نزد علی بن الحسین(ع) بودم و گنجشک‌هایی در مقابل آن حضرت فریاد می‌کردند، پس فرمود: ای اباحمزه آیا می‌دانی چه می‌گویند؟ ای ابا حمزه! این وقتی است که قوت خود را درخواست می‌کنند. البتّه پیش از طلوع آفتاب نخواب که من کراهت دارم برای تو، به‌درستی که خداوند در آن هنگام روزی‌های بندگان را قسمت می‌کند و این تقسیم به دست‌های ما جاری می‌شود.5
این حدیث شریف از احادیثی است که ضعیف‌الایمان‌های سطحی وقتی می‌شنوند، منکر می‌شوند و برایشان گران می‌آید که گفته شود جریان و تقسیم روزی‌ها به دست آل محمّد(ع) است در صورتی که اگر گفته شود «میکائیل» ملک موکّل ارزاق خلایق است تصدیق می‌کنند و هیچ تردید و شکی ندارند و اظهار غلو در حق او نمی‌کنند در صورتی که میکائیل و سایر ملائکه خدمت‌گذاران آل محمّد(ع) هستند و افتخار خدمت‌گذاری ایشان را دارند.

شیخ طوسی (ره) از علی بن احمد قمی روایت کرده که گفت: شیعیان دربارة این که خداوند عزوجل امور خود را به ائمه(ع) تفویض نموده که خلق کنند و روزی بدهند؛ و در این باره با همدیگر نزاع می‌کنند، یک دسته از آنها می‌گویند: این امری است محال، زیرا این امر بر خدای متعال جایز نیست به علت اینکه اجسام قدرت بر خلق کردن و روزی دادن ندارند و خلاق و رزاق غیر خدا نیست. و دستة دیگر می‌گویند که خدای تعالی به ائمه(ع)قدرت خلق کردن و روزی دادن داده، و امر خلق و رزق را به آنها واگذار کرده پس هم خالق‌اند و هم رازق و نزاع این دو دسته شدید شده پس یکی از آنها گفت چرا در این موضوع به عثمان عمری سؤال نمی‌کنید تا حق را برای شما تبیین کند، زیرا او نایب صاحب‌الامر(ع) است. هر دو دسته به این پیشنهاد راضی شدند. لذا نامه‌ای به او نوشتند و مسئله را در ضمن نامه از او خواستند و آن را برایش فرستادند پس از طریق او توقیع [مبارک امام عصر(ع)] صادر گردید که چنین می‌باشد: به درستی که خدای تعالی، چنان خدایی است که می‌آفریند جسم‌ها را و قسمت می‌کند روزی‌ها را زیرا که او نه جسم است و نه در جسم‌ها حلول می‌کند، چیزی مانند او نیست و او شنوا و دانا است و اما ائمه(ع) ایشان از خداوند می‌خواهند پس او می‌آفریند و از خدا می‌خواهند پس او روزی می‌دهد و خواستة ایشان را اجابت می‌فرماید و حق آنها را بزرگ می‌شمارد.6

از این روایت استفاده می‌شود که خدا امر خلق و رزق را به ائمه(ع) واگذار نکرده بلکه مرتبه و مقامی به آنها داده است که هرگاه از خدا بخواهند خلقی را خلق کند و یا روزی بدهد، خداوند خواهش آنها را از اجابت می‌فرماید زیرا حق آنها را بزرگ گردانیده است.

اگر اشکال شود که آیات و روایاتی وجود دارد که با آنچه شما در حق محمد و آل محمد(ص) قائلید، منافات دارد، از قبیل آیات و روایات نقل شده دربارة «عالم به غیب نبودن» و «قدرت نداشتن» و اظهار عجز و ناتوانی کردن و امثال اینها؛ برای دفع این ایراد و ایرادهای دیگری نظیر این می‌گوییم این‌گونه آیات و احادیث وارده به منظور اظهار ذلت و بندگی ایشان و اقرار به ربوبیت و یگانگی پروردگار می‌باشد و اینکه به مردمان بفهمانند که ایشان از خود استقلالی ندارند و بدون حول و قوّه و امر و اذن خداوند، کاری نمی‌توانند بکنند؛ پس اگر نسبت به امری بیان داشتند که نمی‌دانیم یا نمی‌توانیم، راست گفته‌اند زیرا خودشان به خودی خود، و بدون امر و تعلیم و فرمان خدا و ارادة او کاری نمی‌توانند انجام دهند.[آل محمد(ص)] بندگانی هستند گرامی داشته شده که بر او (خدا) پیشی نمی‌گیرند، و ایشان به امر او کار می‌کنند.7

 1. عبدی أطعنی حتی أجعلک مثلی إذا قلت لشیءٍ‌ کن فیکون.
2. لا زال العبد یتقرّب إلی بالنّوافل حتّی کنت سمعه الّذی یسمع به و بصره الّتی یبصر بها و یده الّتی یبطش بها.
3. صورٌ عاریةٌ عن المواد خالیةٌ عن الإستعداد تجلّی لها فأشرقت و طالعها فتلألأت فألقی فی هویّتها مثاله فانظهر عنها أفعاله.
4. إذا أراد الله أمراً عرضه علی رسول الله صلّی الله علیه و اله ثمّ أمیر المؤمنین علیه السّلام واحداً بعد واحدٍ إلی أن ینتهی إلی صاحب الزّمان ثمّ یخرج إلی الدّنیا و إذا أراد الملائکة أن یرفعوا إلی الله عزّوجلّ عملاً عرض علی صاحب الزّمان علیه السّلام ثمّ یخرج علی واحدٍ إلی أن یعرض علی رسول الله صلّی الله علیه و اله ثمّ یعرض علی الله عزّوجلّ فما نزل من الله فعلی أیدیهم و ما عرج إلی الله فعلی أیدیهم و ما استغنوا عن الله عزّ و جلّ طرفة عینٍ. شیخ طوسی، غیبت، ص 252.
5. کنت عند علیّ بن الحسین علیهما السّلام و عصافیر علی الحایط قبالته یصحن فقال: یا اباحمزة أتدری ما یقلن یتحدّثن؟ إنّهنّ فی وقتٍ یسئلن فیه قوتهنّ یا أباحمزة! لا تنامنّ قبل طلوع الشّمس فإنّی أکرهها لک انّ الله یقسم فی ذلک الوقت أرزاق العباد و علی ایدینا یجریها. بصائرالدرجات، جزء7، باب 14، ح8.

6. إنّ الله تعالی هو الّذی خلق الأجسام و قسم الأرزاق لأنّه لیس بجسمٍ و لا حالٌّ فی جسمٍ لیس کمثله شیءٌ و هو السّمیع العلیم و أمّا الأئمّة علیهم السّلام فإنّهم یسئلون الله تعالی فیخلق و یسئلونه فیرزق ایجاباً العلیم و امّا الأئمة علیهم السّلام فإنّهم یسئلون الله تعالی فیخلق و یسئلونه فیرزق ایجاباً لمسئلتهم و إعظاماً لحقّهم. شیخ طوسی، همان، ص190.
7. عبادٌ مکرمون لایسبقونه بالقول و هم بأمره یعملون.

آیت‌الله سید حسن میرجهانی(ره)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد