مشق عاشقی

اى که عاشق نئى ، حرامت باد * زندگانى که مى دهى بر باد

مشق عاشقی

اى که عاشق نئى ، حرامت باد * زندگانى که مى دهى بر باد

برخی از بایدهای زندگی

برخی از بایدهای زندگی


1 ـ شرح صدر :
شرح صدر یاسعه صدر به معناى گشادگى سینه ، داشتن ظرفیت و قدرت روحى براى مقابله با مشکلات است . امیرمؤ منان (ع ) مى فرماید: (آلَةَ الرِّئاسَةِ سَعَةُ الصَّدْرِ)
(1) سعه صدر ابزار مدیریت است .
اگر کسی فاقد چنین ابزارى باشد از عهده اداره زندگی و روابط اجتماعی خـویـش بـر نـمـى آیـد. از ایـن رو وقـتـى حضرت موسى (ع ) به مقام ارجمند پیامبرى مى رسد ، از خداوند چنین مى خواهد : رَبِّ اشْرَحْ لى صَدْرى # وَ یَسِّرْلى اَمْرى
 (2) پروردگارا سینه ام را گشاده کن و کارم را برایم آسان گردان .
این تحفه الهى در نخستین سال هاى بعثت به پیامبر بزرگوار اسلام (ص ) نیز ارزانى مى شود و خداوند مى فرماید: اَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ # وَ وَضَعْنا عَنْکَ وِزْرَکَ # الَّذى اَنْقَضَ ظَهْرَکَ
(3) آیـا سـیـنه ات را برایت گشاده نساختیم و بارت را برنداشتیم ، همان که بر دوشت سنگینى مى کرد؟!
علامه طباطبایى در تفسیر آیات یاد شده مى نویسد : مـراد از شـرح صـدر رسـول خـدا صـلى الله علیه و آله ، گستردگى و وسعت نظر وى است به طورى کـه ظـرفـیـت تـلقـّى وحـى را و نـیـز نـیـروى تـبـلیـغ آن و تحمل ناملایماتى را که در این راه مى بیند داشته باشد.
(4)
هر چه حیطه زندگی  و مسؤ ولیت فرد بیشتر باشد، شرح صدر و قدرت روحى بـیـشترى نیز لازم است تا مشکلات و ناملایمات را یکى پس از دیگرى پشت سرگذارد و زندگی خویش را به نحو احسن اداره کند.
2 ـ چشم پوشى و گذشت
بـدون تـردیـد در مجموعه اى از انسان ها که زندگی گروهى دارند ـ اختلاف سلیقه و نظر، سبب برخى از برخوردها و خطاها مى شود که از دید کسی مخفى نمى ماند، بهترین نوع برخورد بـا ایـن گـونـه اشـتـبـاهـات ، چـشـم پـوشـى بـزرگـوارانـه و رعـایـت اصـل (تغافل ) است . تغافل که به معناى نادیده انگاشتن ، چشم پوشى و خود را به غفلت زدن اسـت ، سـبـب جـذب و سـازنـدگى دیگران و حفظ آبروى آنان و دلگرم کردن فرودستان مى شـود و بـه تـدریج ، ارتباط عاطفى و معنوى مجموعه را تشدید مى کندو از این راه ، بسیارى از مشکلات نیز حل مى شود. امام صادق (ع ) طى سخن حکیمانه اى مى فرماید: صَلاحُ حالِ التَّعایُشِ وَ التَّعاشُرِ مِلاُْ مِکْیالٍ ثُلْثاهُ فِطْنَةٌ وَ ثُلْثُهُ تَغافُلٌ (5) فـضـاى زنـدگـى و مـعـاشـرت سـالم ، پـیـمـانـه اى اسـت کـه 23 آن را زیـرکـى و 13 آن را تغافل پر مى کند.
اگر فردی در زندگی، اصل تغافل ، را مدّ نظر قرار ندهد نه تنها چنین فضاى صمیمت و سلامت را
نـمـى آفـریـنـد، بلکه خرده گیرى و فشارهاى گاه و بیگاه سبب بروز مشکلات جدید نیز خواهد شد. امیرمؤ منان (ع ) در این باره مى فرماید: مَنْ لَمْ یَتَغافَلْ وَ لا یَغُضَّ عَنْ کَثیرٍ مِنَ الاُْموُرِ تَنَغَّصَتْ عیشَتُهُ (6)
آن کس که در بسیارى از امور تغافل و چشم پوشى نکند، زندگى اش ناگوار مى شود.
3 ـ وجدان کارى :
گـوهـر انـسـانیت آدمى ایجاب مى کند که هر مسوؤ لیتى را که به عهده مى گیرد به نیکوترین وجـه مـمـکـن به پایان رساند و از هر گونه سهل انگارى و مسامحه کارى بپرهیزد.
وجـدان کـارى در هـر مـسـؤ ولیـتـى آن قـدر مـهـم و ضـرورى اسـت کـه رسول اکرم (ص ) حتى
براى چیدن لحد نیز آن را لازم مى داند. به داستان زیر توجه کنید: ابـراهـیـم ـ فـرزنـد خـردسـال پـیـامـبـر ـ درگـذشت ، وقتى او را در قبر نهادند و لحد را چیدند، رسول خدا(ص ) روزنه اى در لحد مشاهده کرد و با دست خود آن را پوشاند، سپس فرمود:  اِذا عَمِلَ اَحَدُکُمْ عَمَلاً فَلْیُتْقِنْ (7) هر گاه یکى از شما کارى انجام مى دهد، آن را محکم و دقیق انجام دهد.
4 ـ رابطه صمیمانه
امام صادق (ع ) مى فرماید: مَنْ کانَ رَفیقاً فى اَمْرِهِ نالَ ما یُریدُ مِنَ النّاسِ (8) هـر کـس در کارش (با دیگران ) رفیق باشد، به خواسته هایى که از مردم توقع دارد، دست مى یابد.
همچنان امیر مؤ منان در این باره مى فرماید:  اَلرِّفْقُ یُیَسِّرُ الصِّعابَ وَ یُسَهِّلُ شَدیدَ الاَْسْبابِ (9) صمیمیت ، سختى ها را آسان و راه هاى دشوار را ساده مى سازد.
همچنین رفتار صمیمى و دوستانه ، شاءن و منزلت فرد را افزایش مى دهد و بر عظمت
و کرامت او در نزد دیگران  مى افزاید. امام صادق (ع ) مى فرماید: اِنْ شِئْتَ اَنْ تُکْرَمَ فَلِنْ وَ اِنْ شِئْتَ اَنْ تُهانَ فَاْخشَنْ (10) اگر مى خواهى محترم باشى ، نرمى کن و اگر مى خواهى سبک شمرده شوى ، خشونت به خرج ده !
5 ـ امیدوارى
امید و آرزو نقشى اساسى در تنظیم زندگى آدمى دارد. نقش آفرینى امید بویژه در حالات بحرانى ، انکارناپذیر است و همواره بسان اهرمى قدرتمند، مجموعه را در برابر ناملایمات و موانع ، نیرو مى بخشد و توان کارى آن را مضاعف مى کند و افراد را دلگرم مى سازد.
ایـن بـخـش را بـا نـمـونـه اى از امـیـدوارى و امـیـدبـخـشـى رسول اکرم (ص ) به پایان مى بریم .
در جـنـگ خـنـدق ، رسـول خـدا(ص ) دسـتـور داد در قـسـمـت هـاى آسـیـب پـذیـر مـدیـنـه کـانـال حـفر کنند. یکى از مسلمانان هنگام حفر کانال به صخره سختى برخورد که نوک کلنگ را مـى شـکست ولى خرد نمى شد، داستان را به پیامبر(ص ) گزارش دادند، تشریف آورد و با سه ضربه کلنگ آن صخره را متلاشى کرد. آن حضرت با هر ضربه اى که مى زد، تکبیر مى گفت و از نـوک کـلنـگ بـرق مـى جـهـیـد. رسـول خـدا(ص ) فـرمود:در پرتو برق نوک کلنگ دیدم که قصرهاى حیره ، مدائن ، روم و صنعا به دست مسلمانان فتح خواهد شد!
(11)

  1- نهج البلاغه ، حکمت 167، ص 1169.
 2- طه (20)، آیات 26 ـ 25. 3- شرح (94)، آیات 3 ـ 1.
 4- ترجمه المیزان ، ج 20 ، ص 530 .
 5- بحارالانوار ، ج 78، ص 241.
 6-  شرح غرر الحکم ، ج 5، ص 455.
 7- بحارالانوار، ج 22، ص 157.
 8-  همان ، ج 75، ص 64.
 9- شرح غرر الحکم ، ج 2، ص 45.
 10- بحارالانوار، ج 78، ص 269.
 11- بحارالانوار ، ج 17، ص 171 ـ 170.

نظرات 1 + ارسال نظر

درودهای فراوان به مدیر مسئول محترم:

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد