مشق عاشقی

اى که عاشق نئى ، حرامت باد * زندگانى که مى دهى بر باد

مشق عاشقی

اى که عاشق نئى ، حرامت باد * زندگانى که مى دهى بر باد

مـؤ مـن دراجتماع

زنـدگـى سـالم اجـتـماعى آن است که افراد، قوانین و حقوق یکدیگر را محترم شمرند، عدالت را امرى مقدس بدانند و به یکدیگر مهر ورزند و این همه ، تنها در سایه ایمان بدست مى آید.
مـؤ مـن ، هـمـیشه خود را در محضر خدا و خدا را بر زوایاى دلش آگاه مى داند و حاضر است در راه خـدا بـراى مـردم و جـامـعـه اش ‍ از مال و جان خویش بگذرد زیرا خود را در تجارتى پرسود با خدایش مى داند.   
ولى انـسـان مـادى نـگـر حـاضر است براى رسیدن به منافعش به هرکارى دست زند و شهرها و خـانـه هـا را ویـران کـرده و صـدهـا هـزارتن را به خاک و خون بکشد. زیرا حساب و کتابى نمى شـنـاسـد، بـه وجـود نـاظـر و مراقب بر اعمال ، پاداش دهنده و کیفر کننده انسان اعتقادى ندارد. او قـانـون را تـا وقـتـى اجـرا مى کند که منافعش را تاءمین کند یا اینکه ماءمور و پلیس را بر کار خویش ‍ حاضر و ناظر ببیند.

ساعتی برتر از 70 سال عبادت

شاید شما هم تا بحال بارها آن حدیث معروف که " یک ساعت فکر بهتر از هفتاد سال عبادت است" را شنیده باشید. افراد همانگونه که ظاهر و شغل های شان متفاوتند، سطح علمی و عمل های شون نیز متفاوت می باشند . بنا براین ؛ تفکر یک ساعته یک دکتر برای چگونگی انجام بهتر خدمت به نیازمندان و با یک ساعت فکر یک جوان برای دوری از گناه و برنامه ریزی برای آینده بهتر  و همچنان یک تاجر ویک کاسب برای سود بیشتر وارزان فروشی و یک استاد دانشگاه برای تربیت بهتر دانشجو و ... باهم خیلی متفاوت وهر کدام به اندازه ظرفیت شان پاداش خواهند داشت. برای برخی افراد هم فکر در باره مخلوقات و اینکه آدمی برای چه خلق شده و چه در پیش دارد، مورد نظر است.

عشق درپرستش

عرفا در عبادت و پرستش خود را از عابدان و زاهدان، در چگونگی و اهداف عبادت، جدا می‌دانند. اینان عابدان و زاهدان را سوداگرانی می‌شمارند که عبادت را به خاطر اجر و پاداش، انجام می‌دهند با این تفاوت که عابدان، هم دنیا را می‌خواهند و هم آخرت را و زاهدان از دنیا چشم می‌پوشند و تنها آخرت را می‌خواهند. اما عارفان، خدا را نه به خاطر دنیا و آخرت بلکه بدان جهت می‌پرستند که او را دوست می‌دارند. چنان‌که از مولای متقیان علی(ع) نقل شده که: «ما عبدتک خوفاً من نارک و لا طمعاً فی جنتک لکن وجدتک اهلاً للعبادة فعبدتک.» در متون عرفانی هم از رابعه نقل است که می‌گفت: «الهی، ما را از دنیا هر چه قسمت کرده‌ای، به دشمنان خود ده. و هر چه از آخرت قسمت کرده‌ای، به دوستان خود ده، که مرا تو بسی. خداوندا، اگر تو را از بیم دوزخ می‌پرستیم، در دوزخم بسوز و اگر به امید بهشت می‌پرستیم، بر من حرام گردان. و اگر تو را برای تو می‌پرستیم، جمال باقی دریغ مدار.»

دردل موجها

پـیـروزى و شـکـست در نظر مؤ من تنها جنبه ظاهرى ندارد، بلکه آن را در رابطه با مسؤ ولیتى کـه بر دوش دارد مى بیند. از این دید شکست یعنى کوتاهى در انجام وظیفه و پیروزى به معناى توفیق در انجام وظیفه است .
مـؤ مـن در مـیـان غـوغـاى زنـدگـى و کـشـمـکشهاى اجتماعى در پى جلب رضاى خداست . او به دنیا خـوشـبـین است چون آن را جلوه اى از اراده خدا مى داند و به زندگى دلخوش است چون پیشامدها و مـشکلات را تقدیر الهى دانسته و خود را در معرض ‍ امتحان مى بیند و با این دید هرگز یاءس و اضطراب به دل راه نمى دهد.
ایـن رضـا و تـسـلیـم ، هـمـراه بـا تـلاش و کـوشـش و بـا تـوکـل بـه خدا، به زندگى او شیرینى خاصى مى بخشد و قدرت و توان مقابله با مشکلات و ناملایمات را در او افزون مى کند.

عمر به بى حاصلى گذشت

اى همبازى اطفال ! اى سرگرم به قیل و قال ! اى اسیر اصطبل و علف ! اى دور از سعادت و شرف ! اى محبوس در آتش هوى ! اى محروم از جنت لقاء! عمر به بى حاصلى و بوالهوسى گذشت ، چه شود که به خود آیى و ببینى چه کسى !  

یک صبح به اخلاص بیا بر در ما

گر کام تو بر نیامد آن گه گله کن

برترین‌ زُهـد

امام علی (ع) :  اَفْضَل‌ُ الزُّهْدِ اِخْفاءُ الزُّهْدِ (نهج‌ البلاغه‌ ـ حکمت‌ 28) 

برترین‌ مرتبه‌ زُهد، پنهان‌ داشتن‌ زهد است‌.

 

در اینکه‌ «زهد» یکی‌ از ارزشهای‌ برجستة‌ فرهنگ‌ِ علوی‌ است‌، تردیدی‌وجود ندارد. زهد، در کلام‌ِ علی‌بن‌ ابیطالب‌(ع)، ویژگی‌ مخلصین‌، کلیدشایستگی‌، برترین‌ عبادت‌، زینت‌ِ حکمت‌، یاور دین‌، میوه‌ دین‌، پایه یقین‌ وصفت‌ بهترین‌ مردمان‌ شمرده‌ شده‌ است‌. نمی‌توان‌ انکار کرد که‌ از دیدگاه‌ امام‌علی‌(ع) زهد یک‌ صفت‌ برجسته‌ و بزرگ‌ِ اهل‌ ایمان‌ و ویژگی‌ِ انسان‌های‌هدایت‌یافته‌ و سعادتمند تلقی‌ می‌شود. امّا برخی‌ بدفهمی‌ها دربارة‌ زهد،موجب‌ شده‌ که‌ مردمان‌، عموماً برداشت‌ درست‌ و درک‌ عمیق‌ و صحیحی‌ ازاین‌ «ارزش‌ بزرگ‌» در میان‌ خود نداشته‌ باشند و زهد را مترادف‌ و برابر باتنبلی‌، پلشتی‌، بی‌نظمی‌ در زندگی‌، گوشه‌گیری‌ و انزوا، بی‌تفاوت‌ بودن‌ درمسائل‌ اقتصادی‌ و سیاسی‌ جامعه‌، گریز از مسئولیت‌، اِفراط‌ در عبادت‌ و از این‌قبیل‌ مفاهیم‌ بدانند و در نتیجه‌ این‌ مفهوم‌ِ عالی‌ و مهم‌، از زندگی‌ جامعه‌، حذف‌یا منزوی‌ شود. البته‌ برخی‌ دنیامداران‌ و دنیادوستان‌ِ غافل‌ از ارزش‌های‌ متعالی‌مکتب‌ علوی‌، برای‌ توجیه‌ دنیاپرستی‌ و رفاه‌زدگی‌ خود، همین‌ مفاهیم‌ انحرافی‌را به‌ عنوان‌ معنی‌ زهد تلقی‌ می‌کنند تا بتوانند براحتی‌ رفتار غلط‌ خود را توجیه‌کنند!!

ادامه مطلب ...

نبوتهاى تشریعى و تبلیغى

نبوت تشریعى
مـربـوط بـه پـیـامـبـرانـى اسـت کـه از سـوى خـداونـد بـراى بـشـر، قـانـون و دستورالعمل آورده اند و تعدادشان بسیار اندک است . خدا در قرآن فرموده است :
((شـَرَعَ لَکـُمْ مـِنـَالدّیـنِ مـا وَصـّى بِهِ نُوحا وَالَّذى اَوْحَیْنا اِلَیْکَ وَما وَصَّیْنا بِهِ اِبْراهیمَ وَمُوسى وَعیسى ...))
 

خـداونـد از دیـن ، آنـچـه را بـه نـوح ، وصـیت نمود و به تو وحى کردیم و آنچه به ابراهیم و موسى و عیسى سفارش کرد براى شما تشریع فرمود... . 

نبوت تبلیغى
مـربـوط بـه پیامبرانى است که خداوند به آنان دستورالعمل جدید نداده است و شریعت آسمانى عصر خود را تبلیغ و ترویج مى کرده اند، مانند نبوت حضرت لوط (ع ) که در زمان ابراهیم (ع ) بـه او ایـمـان آورد و از طـرف خدا ماءمور تبلیغ شریعت ابراهیم شد. هر یک از پیامبران صاحب شـریعت ، مرحله اى از تکامل دین را به مردم عرضه کرده است تا نبوت به خاتم انبیا، رسیده و دین خدا آخرین مرحله کمال خود را با نبوت او طى کرده است .

دعاى مؤ منان براى خود و مؤ منان دیگر

چه زیباست که ما هم خود را جزء این جمع بدانیم و این دعا را زمزمه کنیم چرا که هم طلب آمرزش براى خود و مؤ منان است وهم طلب قلبى سالم از دشمنى و نظر سوء نسبت به مؤ منان است و در پایان هم تمجید حق تعالى است .

حق تعالى در آیات آغازین سوره حشر از مهاجران و انصار تمجید مى کند و در آیه دهم مدح و تعریف مى کند از همه کسانى که پس ‍ از رسول خدا صلى الله علیه و آله به دنیا مى آیند و به جمع اهل ایمان مى پیوندند و ذکر و دعاى همیشگى آنان این است :ربنا اغفرلنا ولاخواننا الذین سبقوا بالایمان ولاتجعل فى قلوبنا غلا للذین امنوا ربنا انک رؤ ف رحیم  (حشر  آیه 10)
بارالها ما و برادران و خواهران ما را که پیش از ما ایمان آوردند، امروز و در دلهاى ما نسبت به افرادى که ایمان آوردند، کینه و دشمنى قرار نده ؛ بارالها،، مهربان و رحیمى

معیار تشخیص خیر

مؤمین در فکر خیر است؛ نه لذت حسی و سود دنیایی . البته این خیر گاهی  لذیذ و نافع و گاهی تلخ وزیانبار است.  در قران کریم آمده است که  باید معیار کار ها ، خیر باشد و لذت وسود ظاهری نباشد " عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم" *  چه بسا شما چیزی را دوست دارید ، از این جهت که  به ذائقه  شما گوارا است  یا به منافع مادی شما لطمه ای وارد نمی کند، بلکه اثر مثبتی هم نسبت به آن دارد. ولی در حقیقت آن چیز به حال شما ضرر دارد و خیر نیست.

*سوره بقره 216