اعاظم از حکمای اسلام به ثبوت رسانیدهاند که میان حضرت ربّ العزّه و میان آفریدگانش یک نوع جذب و انجذابی وجود دارد که از آن تعبیر به عشق میکنند .
عشق خدا به مخلوقاتش آنها را به وجود آورده است ، و به هر یک از آنها طبق استعدادهای مختلف و ماهیّات متفاوت لباس هستی و بقا پوشانیده ، و به صفات خود به هر کدام متناسب با خودشان متّصف نموده است . این عشق است که عالم را بر سر پا نموده است ، و این حرکت را از افلاک گرفته تا زمیننشینان و از ذَرّه تا دُرّه ، موجود و به سوی او در تکاپو انداخته است .
زندگی و حیات و عیش و حرکت ماسوی الله هم بواسطة عشقی است که خدا در فطرت و نهادشان گذاشته است . و بنابراین هر موجودی از موجودات امکانیّه بر اساس و أصل عشق به معشوق خود حیات و روزگارشان را ادامه میدهند، و داستان تجاذب (جذب و انجذاب) در بین تمام موجودات سفلی و عوالم علوی برقرار میباشد .
این تجاذب که در هر موجودی به نحوهای خاصّ وجود دارد ، موجب حرکت به سوی مبدأ اعلی در مدارج و معارجِ متفاوت شده است که مِنْ دونِ حِجابٍ و مِنْ وَرآء حجاب همگی عاشق او و به سمت او به جنبش آمده و به سیر و راه افتادهاند . غایة الامر موجودات ضعیفه و ماهیّات سِفلیّه بواسطة محدودیّت وجودشان در میاه راه گرفتار قوای شدیدتر از خود شده ، در همانجا فانی میشوند . و بطور الاقرب فالاقرب هر موجود عالی غایت سیر موجود و معلول دانی است تا برسد به ذات حقّ و صادر مطلق که اوّلین موجود لایتناهی و عظیم در عوالم است ، و در او فانی میشود ؛ و تعاشق میان حقّ سبحانه و تعالی و میان او تحقّق میپذیرد .
بمناسبت ایام ولادت امام رضا (ع)
اصولا رسول اکرم(ص) و ائمه(علیهم السلام) طبق روایاتى که داریم قبلاز این عالم انوارى بودهاند در ظل عرش و در انعقاد نطفه و طینت از بقیه مردمامتیاز داشتهاند.
با این فرمایش که ... ما با خداحالاتى داریم که نه فرشته مقرب آن را مىتواند داشته باشد و نه پیامبر مرسل.اینجزء اصول مذهب ماست که ائمه(علیهم السلام) چنین مقاماتى دارند. چنانکه به حسب روایات این مقامات معنوى براى حضرت زهرا(ع) هم هست.
پیشوایان شیعه تمام عمر خویش را صرف بسط احکام و اخلاق و عقاید نمودند و تنهاهدف و مقصدشان نشر احکام خدا و اصلاح و تهذیب بشر بوده، نورشان از بسیط خاک تاآن سوى افلاک و از عالم ملک تا آن سوى ملکوت اعلى پرتوافشانى کرده و مىکند.
در این مختصر با استفاده از رهنمودهاى معصومین(علیهم السلام) و علماى بزرگواردر محضر درخشانترین سیماى نورانى از تبار امام کاظم(ع) و آفتاب خطه خراسانمىنشینیم و از اخلاق امام هشتم، هشت درس فرا مىگیریم.
دستت نمىرسد که بچینى گلى ز شاخ بارى بپاى گلبن ایشان گیاه باش
ادامه مطلب ...در زمانهاى گذشته ، شخصى که به بخل و خساست معروف بود؛ وارد کارگاه کوزه گرى شده و سفارش ساختن یک کوزه و یک کاسه نفیس را داد و در نقش و نگار و تزئین آن تاءکید کرده و اضافه نمود: ((آیاتى از قرآن هم ، روى آنها بنویسند؛ تا زیباتر شود.)) کوزه گر پرسید: ((بر روى کوزه ات ، چه بنویسم ؟)) بخیل گفت : ((این آیه را بنویس : (فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنّى ) * (یعنى هر کس از آن بنوشد، از همراهان من نیست .) کوزه گر گفت : ((بر کاسه ات ، چه نویسم .)) گفت : ((بنویس : (وَ مَنْ لَمْ یَطْعَمْهُ فَاِنَّهُ مِنّى )** (هر کس از آن نخورد، از همران من است .)
شیخ بهاء الدّین عامِلی (ره)در کشکول خود گوید: شیخ الرّئیس أبوعلی سینا رسالهای دارد در بیان عشق به اسم «رسالةعشق» و در آنجا نوشته است که عشق اختصاص به نوع انسان ندارد بلکه در جمیع موجودات از فلکیّات و عنصریّات
و موالید ثلاث (معدنیّات و نباتات و حیوان) بطور غریزه و سرشت در ماهیّتشان قرار داده شده است.
لقمان حکیم رضى الله عنه پسر را گفت: ((امروز طعام مخور و روزه دار، و هر چه بر زبان راندى، بنویس . شبانگاه همه آنچه را که نوشتى، بر من بخوان؛ آن گاه روزهات را بگشا و طعام خور .))
شبانگاه، پسر هر چه نوشته بود، خواند . دیر وقت شد و طعام نتوانست خورد . روز دوم نیز چنین شد و پسر هیچ طعام نخورد. روز سوم باز هر چه گفته بود، نوشت و تا نوشته را بر خواند، آفتاب روز چهارم طلوع کرد و او هیچ طعام نخورد . روز چهارم، هیچ نگفت . شب، پدر از او خواست که کاغذها بیاورد و نوشتهها بخواند. پسر گفت: امروز هیچ نگفتهام تا برخوانم. لقمان گفت: ((پس بیا و از این نان که بر سفره است بخور و بدان که روز قیامت، آنان که کم گفتهاند، چنان حال خوشى دارند که اکنون تو دارى . ))
- برگرفته از: شیخ ابوالحسن خرقانى، نور العلوم، به کوشش عبدالرفیع حقیقت، ص 77 .
دوستان ، امام عصر (عج) مراقب اعمال ما هستند، در شب های جمعه اعمال یک هفته ما در محضر ایشان عرضه می شود. یکی از القاب آن حضرت "عین الله" است، چشم خدا در جهان. هیچ چیزی از نظر شان مخفی نمی باشد.
ای خدا چه می شد اگه ، اف بر این زمانه ... جملاتی است که بار ها ازکسانی می شنویم که انان دچار مشکلاتی هستند و این حکایت از گله و شکایت شان از خدای متعال است!؟
اگر با این دید به خدا نگاه کنیم ، نعوذبالله قادر متعال ظالم است، در حال که عدالت خداوند جزء اصول دین ومذهب ما می باشد.
گفتنی در این بین ، خود افراد و حکمت خدای علیم است؛ برخی افراد خود شان با اعمال خویش سبب محرو میت از نعمات الهی را فراهم می کنند و بعضی هم ظرفیت داشتن و برخورداری از یک نعمت را ندارد ، اگر یک نا اهل قدرت مالی وسیاسی بدست آورد خود را به هلاکت می اندازد ، تاریخ و دور برما شاهد بر این مدعا است.
بنا براین؛ در تقدیر کسی فقر ومشکلات مقدر نشده و همچنان خدای کریم ظالم نمی باشد، این نافرمانی و نداشتن ظرفیت انسان ها است که اورا از نعمات محروم می نماید. راه برخوردار شدن از نعمات هم ، عمل به دستورات دین وفراهم کردن ظرفیت بهره برداری از نعمات است.
دانستن اسماء و توانمندی های که سبب بر تری انسان بر ملایک و شایستگی خلافت انسان گردید، درنهاد و سرشت همه انسان ها نهفته است . اما بروز وظهور آن بستگی به استعداد انسان ها دارد. در شرایط امروزی بر علاوه حضرت صاحب (عج) که انسان کامل و خلیفه اصلی هستند ، علمای ربانی ، تاکید می کنم علمای ربانی به اندازه سیر معنوی شان خلیفه ، خلیفه الهی به حساب می آیند.
خوشا یاد عشق و خوشا نام عشق
خوشا صبح عشق و خوشا شام عشق
خوشا خوارى و بىکسىهاى عشق
تهى دستى و نارسىهاى عشق
خوشا خارهاى دل آزار عشق
خوشا نالههاى گرفتار عشق
خوشا سوز عشق و خوشا درد عشق
خوشا سینه درد پرورد عشق
خوشا عاشقان و شب تارشان
خوشا نالههاى دل آزارشان .
انتظار نداری قهرمان اصلی فیلم که قرار است بعدا از یاران امام عصر باشد، حلقه به گوشش بیندازد یا گیتار دستش بگیرد یا... (کسی که کراوات دارد، ساواکی است و کسی که قرار است شهید شود، از اول داستان ریش میگذارد و نماز شب میخواند. بر همین اساس، امام زمان و اسلام و انقلاب فقط مال ماست و آمریکا و استکبار و جهنم مال بقیه و از همه اینها مهمتر، تهران مرکز عالم است و بس.
فیلم داستانی «313» محصول گروهی از شیعیان انگلستان است که به نظر میرسد چندین نفر از آنها اعضای یک خانواده هستند. داستان درباره جوانی به نام علی لیث است. او که هنگام تولد، فرزند آخرالزمان خوانده شده، بهعنوان نماد نسلی که ظهور امام زمان را درک خواهند کرد، معرفی میشود. ... او به طور معجزهآسایی با یک عالم دینی به نام محسن آشنا میشود که گرچه معمم نیست، اما در نقش یک روحانی با مدارا و حوصله بهتربیت او پرداخته و به بهانه مقاله نوشتن، بسیاری از مشکلاتش را درمان میکند. او که بسیار به این دانشمند نکتهدان و دوستداشتنی وابسته شده، ناگهان درمییابد که او از دنیا رفته است و تمام ثروت خود را برای وی گذاشته. او با این پول به دانشگاه میرود و پس از تحصیلات، مؤسسه امام مهدی را تأسیس میکند. در پایان فیلم، صحنهای را میبینیم از پخش خبر ویژه تلویزیونهای خبری دنیا در مورد حوادث مکه مکرمه. تصاویر آشوب و اغتشاش در مکه را نشان میدهند و گزارش تصویری از کشته شدن نفس زکیه میگوید که از نشانههای ظهور امام زمان(عج) است.
عزیزی با تاسف می گفت : ما همه چیز داریم ، بی توجه به داشته های خویش دنبال علم دست چندم خارجی ها هستیم .
وی با اشاره به بیماری های موجود از جمله بیماری روانی ، اظهار می داشت : دستورات دینی ما بگونه است که در صورت رعایت شدن آن ، کسی دچار این بیماری نخواهد شد. در صورت ابتلا به این بیماری بازهم روش در مان آن گفته شده است.
ولی با هزاران تاسف بکار بستن روش های در مانی دینی ، امروز یک نوع عقب ماندگی و خرافه گرای در میان مسلمین قلمداد می شود ، حال آنکه واقعیت چیزی دیگری است.
شاید تا هنوز خیلی از ما ها معنای دوست خوب را فراموش نکرده باشیم . اما این دوست خوب قدیمی ! بخاطر گرانی و شرایط سخت عضویت در کتابخانه های عمومی ، برای ما آشنای نیمه غریبه شده است.
مدعیان کار های فرهنگی ومقابله با فرهنگ بیگانه ، یکی از افتخارات خویش را تاسیس کتابخانه در شهر ها وروستا ها می دانند. ولی شرایط سخت عضویت در این کتابخانه ها ، کتاب ها را عملا از دسترس عموم خارج و دوست خوب را درقفسه ها زندانی کرده است.
امام علی (ع) : لاتَرَی الجاهِلَ اِلاّ مُفْرِطاً اَوْمُفَرِّطاً
(نهجالبلاغه ـ حکمت 70)
نادان را نمیبینی مگر مُفْرِط و زیادهرو یا مُفرِّط و اهمالکار.
از دیدگاهِ امام علی(ع) ـ که همان دیدگاه مکتب ناب توحیدی و اسلامناب محمدی(ص) است ـ یکی از اصلیترین ملاکها و شاخصهای رشد وتعالی انسان، عقل است. عقل، همان قوة تشخیص و توانِ تمییز حقّ و باطل،برانگیزندة انسان به پیمودن راه حقّ و طیکردن مسیر سعادت و همچنین عاملتعدیلکننده و هماهنگکنندة غرایز و تمایلات مختلف انسان و بکارگیریِاین غرایز و تمایلات در مسیر حیات ابدی و حقیقیِ آدمی است. عقل، آن قوةتشخیص و نیروی محرکهای است که انسان بر اساس هدایت و تحریک آن،خدا را میپرستد و در راه بدستآوردن بهشت و سعادت ابدی تلاش میکند.عقل، محور و منشا تعهد انسان در برابر حقّ و بنابراین ملاک ارزش آدمیاست. باید توجه داشت که در این تعریف از عقل، عقل جزئی که تنها از عهدةحسابگریِ مادّیِ صِرف و تشخیص منافع و مضارّ حیوانی برمیآید، مدّنظرنیست که «عقل جزئی» با «عقل» از دیدگاه وحیِ الهی و خاندان نبوت، تفاوتاساسی دارد.
مـنـشـاء کـرامـت انسان همان فطرت الهى است . خلقت انسان به گونه اى است که کرامت در ذات او نهفته است و استعداد تقویت کرامت در متن خلقت او وجود دارد.
قرآن کریم مى فرماید: (وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنى آدَمَ...)(2) ما فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم ... .
کـرامـتـى که براى انسان مطرح شده ، یک کرامت اعتبارى نیست بلکه کرامتى ذاتى و حقیقى است . مرحوم علامه طباطبایى مى گوید: (مـراد آیـه بـیـان حال جنس بشر است و مقصود از تکریم اختصاص دادن به عنایت و شرافت دادن به خصوصیتى است که در دیگران نباشد.)(3) بـنـابـرایـن از نـظـر قرآن کلیه انسان ها از یک کرامت ذاتى برخوردارند که در نوع خلقت آنها وجود دارد و موجودات دیگر از آن بى بهره اند.
حال باید دید چه خصوصیتى در فطرت انسان وجود دارد که موجب کرامت او گردیده است ؟ براى روشن شدن این مطلب یادآورى دو نکته لازم است :
الف ـ انـسان داراى دو بعد مادى و الهى است و علت سجده ملائکه بر انسان ، بعد مادى او نیست ، زیـرا در شـؤ ون مـادى سـایـر حـیوانات با انسان شریکند، بنابراین بعد الهى انسان است که موجب سجده ملائکه بر او شده است .
قرآن کریم مى فرماید: (اِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلئِکَةِ اِنّى خالِقٌ بَشَراً مِنْ طینٍ فَاِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحى فَقَعُوا لَهُ ساجِدینَ)(4) هـنـگـامـى کـه پـروردگـارت بـه فـرشـتـگـان گـفـت ، مـن بـشـرى را از گل مى آفرینم ، پس آنگاه که او را با خلقت کامل بیاراستم و از روح خود در او دمیدم ، بر او به سجده درافتید.
بـنـابـرایـن دمـیـدن روح الهـى بـر وجـود خـاکى انسان است که او را لایق سجده فرشتگان الهى گردانیده است .
ب ـ سجده ملائکه بر انسان نشانگر کرامت انسان است . هنگامى که خداوند به فرشتگان امر مى کند به آدم سجده کنید، ابلیس پس از امتناع از سجده ، مى گوید: (اءَرَءَیْتَکَ هذَا الَّذى کَرَّمْتَ عَلَىَّ)(5)
با من بگو چرا این را بر من کرامت بخشیدى ؟
ایـن آیـه اشـاره بـه این نکته دارد که امر خدا به سجده به آدم موجب کرامت او گردیده است . به این مطلب در دعاى امّ داود نیز اشاره شده است : (اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى اَبینا آدَمَ بَدیعِ فِطْرَتِکَ الَّذى کَرَّمْتَهُ بِسُجُودِ مِلائِکَتِکَ)(6) خـداونـدا بـر پـدر مـا آدم ، ایـن آفـریده نو و بى نظیرت که او را به سجود فرشتگانت کرامت بخشیدى ، درود فرست .
با جمع بندى این دو نکته به این نتیجه مى رسیم که (روح الهى ) منشاء کرامت انسان است .
2- اسرا (17) ، آیه 70 .
3- ترجمه المیزان ، ج 15 ، ص 264 .
4- ص (38) ، آیات 71 و 72 ، ترجمه آیتى .
5- اسراء (17) ، آیه 62 ، ترجمه آیتى .
6- مفاتیح الجنان ، اعمال ماه رجب .
تاریخ سیاهان جهان مملو از تراژدی های انسانی چون اسارت ، بردگی ، قتل عام ، آوارگی و غارت گری است که نسبت به این نژاد از سوی سفید ها به خصوص امریکایی و اروبای روا داشته شده و هم اکنون نیز در برخی از کشور ها این روند ادامه دارد.
اما در مقابل ؛ در دنیای غرب امروز "کاکا سیاه بد بو" ی دیروز ، چهره محبوب جنسی است . زن سفید غربی بزرگترین آرزو و افتخارش داشتن شریک جنسی سیاه است . نسل سیاه امروز، در بتن زنان سفید رشد می کنند . تاریخ ؛ محرومیت های گذشته وقتل عام های دیروزرا این گونه جبران می کند.
از طرف دیگر؛ جهان برای سر بوش گذاشتن روی جنایات گذشته ، جایزه صلح جهانی را به اوبامای سیاه که اتفاقا خیلی هم نسبت به سیا هان حساس و تعصب دارد، فقط به این جهت می دهد که مادر بزرگش برده بود است.
در محاورات روزانه و دوستانه همواره شاهد هستیم که برخی افراد ، نسبت به مردم یک شهر ، طایفه و حتی یک کشور حرفای نادرست و نسبت های ناروا می دهند . مثلا یک نفر در یک شهری ویا در یک کشوری یک کاری خلاف انجام می دهد . آن وقت همه مردم آن شهر، قوم، طایفه و کشور را بد می گوید. از نظر شرعی چنین کاری جرم و حد دارد.
چقدر منتظرم من، خدا کند تو بیایی
نشسته پشت درم من،خدا کند تو بیایی!
از آن درخت شکسته،ازآن پرنده ی خسته
هنوز خسته ترم من، خدا کند تو بیایی
همیشه در سفری تو، بهاروبرگ و بری تو
درخت بی ثمرم من، خدا کند تو بیایی
غریب مانده ام اینجا، غریب مثل پرستو
شکسته بال و پر من، خدا کند تو بیایی
شب است وماه، تویی تو;نشان راه تویی تو
ببین که در بدرم من، خدا کند تو بیایی
محمد رضا احمدی فر
بسم الله الرحمن الرحیم
* یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ
* ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً
* فَادْخُلِی فِی عِبَادِی
* وَادْخُلِی جَنَّتِی
- ای روح آرام یافته.
- بسوی خدایت باز گرد در حالی که هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است.
- و درسلک بندگانم داخل شو.
- و در بهشت ورود کن.
سوره مبارک فجر آیات 27-۳۰
چه تعبیرات دل انگیزی که صفا و لطف و آرامش واطمنان از آن می بارد.
دعوت مستقیم خدا، از نفوسی که در برتو ایمان به حالت اطمنان و آرامش رسیده اند.
دعوت از آنها برای بازگشت به سوی خدا به سوی مالک ومربی و مصلحشان.
دعوتی که آمیخته با رضایت طرفینی است، رضایت عاشق دلداده از معشوق ورضایت محبوب ومعبود حقیقی.
و بدنبال آن تاج افتخار عبودیت را بر سر او نهادن وبه لباس بندگی مفتخرش کردن و در سلک خاصان در گاه اورا جای دادن.
و سبس دعوت از او برای ورود در بهشت، آنهم با تعبیر " بهشت خودم" که نشان می دهد میزبان این مهمانی تنها و تنها ذات مقدس او است ، عجب دعوتی ! عجب میزبانی ! و عجب مهمانی.
به باور بسیاری از مفسران " بازگشت" مطرح در این آیات تنها قیامت نمی باشد .
اعجاز ریاضی قرآن
یک بیوشیمیست آمریکایی، مصری الاصل ویک محقق مسلمان، به نام دکتر رشاد خلیفه در ژانویه سال ۱۹۷۴نشان داد تمامی متن قرآن از یک نظم شگفت انگیز ریاضی تبعیت می کند. مبنای این سیستم ریاضی عدد ۱۹ است.
1- اولین آیه قرآن « بسم الله الرحمن الرحیم »
دارای 19 حرف عربی است.
2- قرآن مجید از 114 سوره تشکیل شده است و این عدد
به 19 قسمت است. (114= 6 × 19).
3- اولین سوره ای که نازل شده است سوره علق
(شماره 96) نوزدهمین سوره از آخر قرآن است.
4- سوره علق 19 آیه دارد.
5- سوره علق 285 حرف (285= 15× 19) دارد.
6- اولین بارکه جبرئیل امین با قرآن فرود آمد 5 آیه اولی
سوره علق را آورد که شامل 19 کلمه است.
ادامه مطلب ...زاهدى، مهمان پادشاهى بود . چون به طعام نشستند، کمتر از آن خورد که عادت او بود و چون به نماز برخاستند، بیش از آن خواند که هر روز مىخواند، تا به او گمان نیک برند و از زاهدانش پندارند.
وقتى به خانه خویش بازگشت، اهل خانه را گفت که سفره اندازند و طعام حاضر کنند تا دوباره غذا خورد. پسرى زیرک و خردمند داشت . گفت: ((اى پدر!تو اکنون در خانه سلطان بودى؛ آن جا طعام نبود که خورى و گرسنه به خانه نیایى؟ ))
پدر گفت: (( بود؛ ولى چندان نخوردم که مرا عادت است تا در من گمان نیک برد و روزى به کارم آید . ))
پسر گفت: ((پس برخیز و نمازت را هم دوباره بخوان که آن نماز هم که در آن جا کردى، هرگز به کارت نیاید .))
برگرفته از: سعدى، کلیات، گلستان،
ذوالنون مصرى، از نخستین عارفان اسلامى است . متوکل، خلیفه عباسى، او را به جرم کفر و بىدینى، در زندان کرد؛ اما پس مدتى، تحت تأثیر سخنان او قرار گرفت و وى را آزاد کرد . ذوالنون در سال 245 هجرى قمرى وفات یافت.
ذوالنون مصرى را به جرم ((جنون)) و دیوانگى به دیوانه خانه بردند و در آن جا، وى را حبس کردند . روزى دوستان و مریدانش به دیدار او رفتند . ذوالنون گفت: شما کیستید؟ گفتند: ما دوستداران توییم. ذوالنون، به صداى بلند، آنان را ناسزا گفت و هر چه در اطراف خود یافت، به سوى آنان، پرتاب کرد . مریدان همه گریختند و کسى بر جاى نماند . ذوالنون، خندید و سر خود را به نشانه تأسف، جنباند و گفت: شرم بادتان!شما دوستداران من نیستید . اگر دوستان من بودید، بر جفاى من صبر مىکردید و این چنین از من نمىگریختید . دوست، بلاى دوست را به جان مىخرد و از او نمىگریزد.
مولوى در مثنوى (دفتر دوم، ابیات 2 1461 )،
تاکنون از خود تون پرسیده اید که چرا دختر خانم ها ازآقا پسران خواستگاری نمی کنند و هماره برعکس بوده است . بنده تا کنون سند دینی ومذهبی برای منع این کار ندیده ام ، چنانچه شما دلیلی به غیر از رسوم و سنن مردم در این مورد دارید به من بگویید . اگر هم در میان دوستان شما چنین کاری صورت گرفت او را مسخره نکنید.
مسلما راه تقرب به خداوند، انجام دستورات و دوری از منهیات او است. ولی در میان فرائض دینی، هیچ فریضه ای (پس از توحید و نبوت) به اهمیت ولایت نمی باشد. لذا است که برترین راه تقرب به خدا، ولایت آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم است. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در همین زمینه فرمودند: لکل امر سید و حبی و حب علی سید ما تقرب به المتقربون من طاعه ربهم. در هر کاری رتبه برتری وجود دارد، و محبت من و محبت علی، برترین طاعتی است که افراد می توانند از طریق آن به خدا تقرب جویند.* لذا در نظام آفرینش، مقام آن مخلوقی برتر است که در امر ولایت، اعتقاد و اخلاص بیشتری نشان داده باشد. در همین راستا، انبیا در عالم قبل،
با آزمون ولایت برگزیده شده، مقام رفیع نبوت، به این دلیل به آنان واگذار شد که در آن آزمایش، آنان ولایت را در درجه بالاتری پذیرفته، و نسبت به اهل بیت علیهم السلام خضوع بیشتری داشتند. حضرت باقر علیه السلام فرمودند:... آن گاه خداوند از انبیاء میثاق گرفته، فرمود: آیا من پروردگار شما نیستم؟ سپس خداوند فرمود: آیا محمد پیامبر من و علی رهبر مومنین نمی باشد؟ همه آنها پذیرفتند. لذا نبوت آنها تثبیت شد.
* بحار 129:27 ح 19، در زیارت عاشورا نیز ما با ولایت سیدالشهداء و برائت از دشمنان آن حضرت به نزد خدا و اهل بیت علیهم السلام تقرب جسته می گوییم: یا ابا عبد الله انی اتقرب الی الله و... بموالاتک و بالبرائه ممن اسس اساس ذلک.
با قرآن آشنا شویم
بخشی از کتاب آشنایى با سوره ها
تاریخچه و چگونگى نگارش و تدوین قرآن
تقسیمات قرآن
اسامى قرآن
اسامى سورههاى قرآن
معناى «سوره»
شناخت مکى و مدنى
شان نزول
تفسیر قرآن
تفسیر به راى
محکم و متشابه
ناسخ و منسوخ
روزى شیخ ابوسعید با جمعى از دوستان و یاران خود به در آسیابى رسیدند .
شیخ اسب خود را بازداشت و ساعتى توقف کرد.
پس خطاب به یاران گفت: ((همراهان!مانند این آسیاب باشید که درشت (گندم ) مىستاند و نرم (آرد) باز مىدهد و گرد خود طواف مىکند تاآنچه سزاوار نیست، از خود براند . ))
برگرفته از: اسرار التوحید، ص 288.