مشق عاشقی

اى که عاشق نئى ، حرامت باد * زندگانى که مى دهى بر باد

مشق عاشقی

اى که عاشق نئى ، حرامت باد * زندگانى که مى دهى بر باد

جهاد اوسط واکبر

عارف نامدار شیعی مرحوم سید حیدر آملی می گوید: آنچه را دیگران جهاد اکبر می دانند ، در واقع جهاد اوسط است و جهاد اکبر چیزی دیگر است. زاهد وعابد که  با نفس مبارزه می کند  رعایت مسایل اخلاقی و دوری از معاصی را جهاد اکبر  می داند.

استاد جوادی آملی در توضیح این معنا می فرماید " آن جا که مصاف عشق و عقل است و سالک عارف ، عقل مصطلح را در پای عشق قربانی می کند ، جهاد اکبر است. چنانچه سالار شهیدان امام حسین (ع)  عشق را بر عقل متعارف ترجیح داد. با آنکه همه فرزانگان دنیای  آن روز می گفتند : همراه بردن  زنان و خردسالان و همه را به کشتن و یا اسارت دادن دادن روا نیست ، به سخنان شان بهایی نداد. 

تنها نیروی‌ عشق‌ حقیقی‌ است‌ که‌ راه‌ وصول‌ به‌ خدا را باز می‌نم

راه‌ ، راه‌ پیامبران‌ و برگزیدگان‌ جهانیان‌ است‌. بسیار خطیر و دقیق‌ است‌ . عشقبازی‌ با خود مقام‌ حضرت‌ حیّ ذوالجلال‌ و الواحد القهّار است‌. چقدر عظیم‌ و خطیر و در عین‌ حال‌ چقدر دارای‌ شور و شوق‌ عشق‌ و تَیَمان‌ است‌ که‌ نتیجه‌ و خلاصة‌ اعمال‌ کائنات‌ و افضل‌ از عبادت‌ ثقَلیْن‌ می‌باشد.

 فقط‌ نیروی‌ عظیم‌ عشق‌ است‌ که‌ موانع‌ را از سر راه‌ بر می‌دارد، و سنگرها را در هم‌ می‌کوبد، و از عقبات‌ و کریوه‌های‌ تنگ‌ و تاریک‌ عبور می‌دهد، و از دریاهای‌ حسرت‌، و صحراهای‌ حیرت‌، و فضاهای‌ بی‌پایان‌ بُهت‌ و سرگشتگی‌ عبور می‌دهد؛ و گرنه‌ جمیع‌ قوای‌ ما سوی‌ الله‌ را گرد آوریم‌ نمی‌تواند ذرّه‌ای‌ انسان‌ را جلو ببرد. عشق‌ اوست‌ که‌ حلاّل‌ مشکلات‌ است‌ و کلید رمز موفّقیّت‌ و بس‌.

مسیر کمال

 
اسلام همه را دعوت به حرکت مى کند، حرکت تکاملى ، مى گوید: بالاتر بروید و چیز بفهمید! وقتى مى توانى با معارف اسلام آشنا شوى که در مسیر انبیا باشى . وقتى مى توانى با معارف اسلام اشنا باشى که در حرکت الى الله کامل شوى . از مسیر تکامل حرکت کنید و بدانید که راه منحصراست به مسیرى که انبیا از آن مسیر رفتند و آن کارها را هم کردند، احیا کردند، اتش را گلستان کردند. ما اگر نمى توانیم آن کارها را انجام دهیم ، مى توانیم یک بنده صالح باشیم این هم خیلى قیمت دارد که از بدیها دور و به خوبیها نزدیک شویم

برگرفته شده از : مجموعه اى از درس اخلاق مرحوم حضرت آیه الله حاج سید رضا بهاء الدینى (ره)

چرا عدل از اصول دین است ؟

عدل یکى از صفات خداوند است و خدا همچنان که دانا و توانا و شنوا و بینا است ، عـادل و دادگـر نـیز هست . حال این سؤ ال مطرح مى شود که چرا از میان همه صفات خداوند، صفت عـدل از اصـول دیـن شـمـرده شـده اسـت ؟ در پـاسـخ مـى گـویـیـم : عـلت اصـلى ایـن کـه شـیـعـه عـدل را از اصـول دیـن دانـسـتـه ، اخـتـلاف شـدیـدى اسـت کـه دربـاره مـسـاءله عـدل الهـى در مـیـان دانشمندان علم کلام فِرق اسلامى به وجود آمده است ، بدانگونه که اعتقاد یا عدم اعتقاد به عدل ، علامت مذهب شمرده مى شود. شـیـعـه و گـروهـى از اهـل سـنـت کـه مـعـتـزله نـامـیـده شـده انـد بـه عـدل الهـى اعـتـقـاد دارنـد و بـه عـدلیـه مـشـهـورنـد ولى گـروه دیـگـرِ اهـل سـنـت کـه ((اشـاعـره ))انـد، بـه عـدل خـداونـد (بـه تـعـریـفـى کـه عـدلیـه از عدل مى کنند) اعتقاد ندارند. 

اعـتـقـاد بـه عـدل ، بـه تـنـهـایـى عـلامـت ایـن اسـت کـه شـخـص اشـعـرى نـیـسـت و اعـتـقـاد بـه عـدل و امـامـت ، نـشـانـه ایـن اسـت کـه شـخـص ‍ شـیـعـه اسـت . از ایـن رو گـفـتـه مـى شـود کـه اصـول دیـن اسـلام سـه چـیـز اسـت و اصـول مـذهـب شـیـعـه هـمـان سـه چـیـز اسـت بـه عـلاوه اصل عدل و اصل امامت .

ریا بر سر سفره

زاهدى، مهمان پادشاهى بود . چون به طعام نشستند، کمتر از آن خورد که عادت او بود و چون به نماز برخاستند، بیش از آن خواند که هر روز مى‏خواند، تا به او گمان نیک برند و از زاهدانش پندارند.
وقتى به خانه خویش بازگشت، اهل خانه را گفت که سفره اندازند و طعام حاضر کنند تا دوباره غذا خورد. پسرى زیرک و خردمند داشت . گفت:
((اى پدر!تو اکنون در خانه سلطان بودى؛ آن جا طعام نبود که خورى و گرسنه به خانه نیایى؟ ))
پدر گفت:
(( بود؛ ولى چندان نخوردم که مرا عادت است تا در من گمان نیک برد و روزى به کارم آید . ))

پسر گفت:
((پس برخیز و نمازت را هم دوباره بخوان که آن نماز هم که در آن جا کردى، هرگز به کارت نیاید .))

برگرفته از: سعدى، کلیات، گلستان،

امر به ذکر خداى تعالى در صبح و شام - تفسیر آیه 205 اعراف

در آیه امروزی ، ذکر و یاد پروردگار را بدو قسم تقسیم کرده است، یکى توى دل و یکى به زبان و آهسته ، آنگاه هر دو قسم را مورد امر قرار داده ، و اما ذکر به صداى بلند را مورد امر قرار نداده بلکه از آن اعراض کرده ، و این نه به خاطر ذکر نبودن آن است ، بلکه به خاطر این است که چنین ذکر گفتنى با ادب عبودیت منافات دارد، دلیل این معنا روایتى است که از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) وارد شده که در بعضى از جنگهایش با اصحابش طى مسافت مى کرد تا رسیدند به بیابانى هولناک ، و اتفاقا آن شب شبى تاریک بود یکى از اصحابش به صداى بلند تکبیر مى گفت ، حضرت فرمود: آن کسى را که شما مى خوانید نه دور است و نه غایب - البته نا گفته نماند که این روایت نقل به معنا شده .

ادامه مطلب ...

عشق حقیقی و مجازی


هر چه گویم عشق را شرح و بیان 
 

 چون به عشق آیم خجل باشم از آن
 


 از آنجا که هر کمالی نسبت به کمال بالاتر از خویش ناقص است، عشق در هر مرتبه‌ای به مرتبه بالاتر از آن تعلق خواهد گرفت و چون بالاترین مرتبه کمال، کمال حضرت حق است پس معشوق حقیقی، ذات حضرت حق بوده و عشق حقیقی عشق به ذات او خواهد بود و بقیه عشقها و معشوقها به صورت مجازی و واسطه مطرح خواهند شد.

چون عشق بر اساس کمال است، پس معشوق حقیقی همان کمال مطلق خواهد بود. اما در سریان عشق، در قوس نزول و صعود، طبعاً عشق هم دارای مراتب و درجات شده و عاشقها و معشوقها هم متفاوت خواهند بود و عشق برای هر موجودی نسبت به کمال آن موجود جلوه‌گر می‌شود.

مـؤ مـن دراجتماع

زنـدگـى سـالم اجـتـماعى آن است که افراد، قوانین و حقوق یکدیگر را محترم شمرند، عدالت را امرى مقدس بدانند و به یکدیگر مهر ورزند و این همه ، تنها در سایه ایمان بدست مى آید.
مـؤ مـن ، هـمـیشه خود را در محضر خدا و خدا را بر زوایاى دلش آگاه مى داند و حاضر است در راه خـدا بـراى مـردم و جـامـعـه اش ‍ از مال و جان خویش بگذرد زیرا خود را در تجارتى پرسود با خدایش مى داند.   
ولى انـسـان مـادى نـگـر حـاضر است براى رسیدن به منافعش به هرکارى دست زند و شهرها و خـانـه هـا را ویـران کـرده و صـدهـا هـزارتن را به خاک و خون بکشد. زیرا حساب و کتابى نمى شـنـاسـد، بـه وجـود نـاظـر و مراقب بر اعمال ، پاداش دهنده و کیفر کننده انسان اعتقادى ندارد. او قـانـون را تـا وقـتـى اجـرا مى کند که منافعش را تاءمین کند یا اینکه ماءمور و پلیس را بر کار خویش ‍ حاضر و ناظر ببیند.

ساعتی برتر از 70 سال عبادت

شاید شما هم تا بحال بارها آن حدیث معروف که " یک ساعت فکر بهتر از هفتاد سال عبادت است" را شنیده باشید. افراد همانگونه که ظاهر و شغل های شان متفاوتند، سطح علمی و عمل های شون نیز متفاوت می باشند . بنا براین ؛ تفکر یک ساعته یک دکتر برای چگونگی انجام بهتر خدمت به نیازمندان و با یک ساعت فکر یک جوان برای دوری از گناه و برنامه ریزی برای آینده بهتر  و همچنان یک تاجر ویک کاسب برای سود بیشتر وارزان فروشی و یک استاد دانشگاه برای تربیت بهتر دانشجو و ... باهم خیلی متفاوت وهر کدام به اندازه ظرفیت شان پاداش خواهند داشت. برای برخی افراد هم فکر در باره مخلوقات و اینکه آدمی برای چه خلق شده و چه در پیش دارد، مورد نظر است.

عشق درپرستش

عرفا در عبادت و پرستش خود را از عابدان و زاهدان، در چگونگی و اهداف عبادت، جدا می‌دانند. اینان عابدان و زاهدان را سوداگرانی می‌شمارند که عبادت را به خاطر اجر و پاداش، انجام می‌دهند با این تفاوت که عابدان، هم دنیا را می‌خواهند و هم آخرت را و زاهدان از دنیا چشم می‌پوشند و تنها آخرت را می‌خواهند. اما عارفان، خدا را نه به خاطر دنیا و آخرت بلکه بدان جهت می‌پرستند که او را دوست می‌دارند. چنان‌که از مولای متقیان علی(ع) نقل شده که: «ما عبدتک خوفاً من نارک و لا طمعاً فی جنتک لکن وجدتک اهلاً للعبادة فعبدتک.» در متون عرفانی هم از رابعه نقل است که می‌گفت: «الهی، ما را از دنیا هر چه قسمت کرده‌ای، به دشمنان خود ده. و هر چه از آخرت قسمت کرده‌ای، به دوستان خود ده، که مرا تو بسی. خداوندا، اگر تو را از بیم دوزخ می‌پرستیم، در دوزخم بسوز و اگر به امید بهشت می‌پرستیم، بر من حرام گردان. و اگر تو را برای تو می‌پرستیم، جمال باقی دریغ مدار.»

دردل موجها

پـیـروزى و شـکـست در نظر مؤ من تنها جنبه ظاهرى ندارد، بلکه آن را در رابطه با مسؤ ولیتى کـه بر دوش دارد مى بیند. از این دید شکست یعنى کوتاهى در انجام وظیفه و پیروزى به معناى توفیق در انجام وظیفه است .
مـؤ مـن در مـیـان غـوغـاى زنـدگـى و کـشـمـکشهاى اجتماعى در پى جلب رضاى خداست . او به دنیا خـوشـبـین است چون آن را جلوه اى از اراده خدا مى داند و به زندگى دلخوش است چون پیشامدها و مـشکلات را تقدیر الهى دانسته و خود را در معرض ‍ امتحان مى بیند و با این دید هرگز یاءس و اضطراب به دل راه نمى دهد.
ایـن رضـا و تـسـلیـم ، هـمـراه بـا تـلاش و کـوشـش و بـا تـوکـل بـه خدا، به زندگى او شیرینى خاصى مى بخشد و قدرت و توان مقابله با مشکلات و ناملایمات را در او افزون مى کند.

عمر به بى حاصلى گذشت

اى همبازى اطفال ! اى سرگرم به قیل و قال ! اى اسیر اصطبل و علف ! اى دور از سعادت و شرف ! اى محبوس در آتش هوى ! اى محروم از جنت لقاء! عمر به بى حاصلى و بوالهوسى گذشت ، چه شود که به خود آیى و ببینى چه کسى !  

یک صبح به اخلاص بیا بر در ما

گر کام تو بر نیامد آن گه گله کن

برترین‌ زُهـد

امام علی (ع) :  اَفْضَل‌ُ الزُّهْدِ اِخْفاءُ الزُّهْدِ (نهج‌ البلاغه‌ ـ حکمت‌ 28) 

برترین‌ مرتبه‌ زُهد، پنهان‌ داشتن‌ زهد است‌.

 

در اینکه‌ «زهد» یکی‌ از ارزشهای‌ برجستة‌ فرهنگ‌ِ علوی‌ است‌، تردیدی‌وجود ندارد. زهد، در کلام‌ِ علی‌بن‌ ابیطالب‌(ع)، ویژگی‌ مخلصین‌، کلیدشایستگی‌، برترین‌ عبادت‌، زینت‌ِ حکمت‌، یاور دین‌، میوه‌ دین‌، پایه یقین‌ وصفت‌ بهترین‌ مردمان‌ شمرده‌ شده‌ است‌. نمی‌توان‌ انکار کرد که‌ از دیدگاه‌ امام‌علی‌(ع) زهد یک‌ صفت‌ برجسته‌ و بزرگ‌ِ اهل‌ ایمان‌ و ویژگی‌ِ انسان‌های‌هدایت‌یافته‌ و سعادتمند تلقی‌ می‌شود. امّا برخی‌ بدفهمی‌ها دربارة‌ زهد،موجب‌ شده‌ که‌ مردمان‌، عموماً برداشت‌ درست‌ و درک‌ عمیق‌ و صحیحی‌ ازاین‌ «ارزش‌ بزرگ‌» در میان‌ خود نداشته‌ باشند و زهد را مترادف‌ و برابر باتنبلی‌، پلشتی‌، بی‌نظمی‌ در زندگی‌، گوشه‌گیری‌ و انزوا، بی‌تفاوت‌ بودن‌ درمسائل‌ اقتصادی‌ و سیاسی‌ جامعه‌، گریز از مسئولیت‌، اِفراط‌ در عبادت‌ و از این‌قبیل‌ مفاهیم‌ بدانند و در نتیجه‌ این‌ مفهوم‌ِ عالی‌ و مهم‌، از زندگی‌ جامعه‌، حذف‌یا منزوی‌ شود. البته‌ برخی‌ دنیامداران‌ و دنیادوستان‌ِ غافل‌ از ارزش‌های‌ متعالی‌مکتب‌ علوی‌، برای‌ توجیه‌ دنیاپرستی‌ و رفاه‌زدگی‌ خود، همین‌ مفاهیم‌ انحرافی‌را به‌ عنوان‌ معنی‌ زهد تلقی‌ می‌کنند تا بتوانند براحتی‌ رفتار غلط‌ خود را توجیه‌کنند!!

ادامه مطلب ...

نبوتهاى تشریعى و تبلیغى

نبوت تشریعى
مـربـوط بـه پـیـامـبـرانـى اسـت کـه از سـوى خـداونـد بـراى بـشـر، قـانـون و دستورالعمل آورده اند و تعدادشان بسیار اندک است . خدا در قرآن فرموده است :
((شـَرَعَ لَکـُمْ مـِنـَالدّیـنِ مـا وَصـّى بِهِ نُوحا وَالَّذى اَوْحَیْنا اِلَیْکَ وَما وَصَّیْنا بِهِ اِبْراهیمَ وَمُوسى وَعیسى ...))
 

خـداونـد از دیـن ، آنـچـه را بـه نـوح ، وصـیت نمود و به تو وحى کردیم و آنچه به ابراهیم و موسى و عیسى سفارش کرد براى شما تشریع فرمود... . 

نبوت تبلیغى
مـربـوط بـه پیامبرانى است که خداوند به آنان دستورالعمل جدید نداده است و شریعت آسمانى عصر خود را تبلیغ و ترویج مى کرده اند، مانند نبوت حضرت لوط (ع ) که در زمان ابراهیم (ع ) بـه او ایـمـان آورد و از طـرف خدا ماءمور تبلیغ شریعت ابراهیم شد. هر یک از پیامبران صاحب شـریعت ، مرحله اى از تکامل دین را به مردم عرضه کرده است تا نبوت به خاتم انبیا، رسیده و دین خدا آخرین مرحله کمال خود را با نبوت او طى کرده است .

دعاى مؤ منان براى خود و مؤ منان دیگر

چه زیباست که ما هم خود را جزء این جمع بدانیم و این دعا را زمزمه کنیم چرا که هم طلب آمرزش براى خود و مؤ منان است وهم طلب قلبى سالم از دشمنى و نظر سوء نسبت به مؤ منان است و در پایان هم تمجید حق تعالى است .

حق تعالى در آیات آغازین سوره حشر از مهاجران و انصار تمجید مى کند و در آیه دهم مدح و تعریف مى کند از همه کسانى که پس ‍ از رسول خدا صلى الله علیه و آله به دنیا مى آیند و به جمع اهل ایمان مى پیوندند و ذکر و دعاى همیشگى آنان این است :ربنا اغفرلنا ولاخواننا الذین سبقوا بالایمان ولاتجعل فى قلوبنا غلا للذین امنوا ربنا انک رؤ ف رحیم  (حشر  آیه 10)
بارالها ما و برادران و خواهران ما را که پیش از ما ایمان آوردند، امروز و در دلهاى ما نسبت به افرادى که ایمان آوردند، کینه و دشمنى قرار نده ؛ بارالها،، مهربان و رحیمى

معیار تشخیص خیر

مؤمین در فکر خیر است؛ نه لذت حسی و سود دنیایی . البته این خیر گاهی  لذیذ و نافع و گاهی تلخ وزیانبار است.  در قران کریم آمده است که  باید معیار کار ها ، خیر باشد و لذت وسود ظاهری نباشد " عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم" *  چه بسا شما چیزی را دوست دارید ، از این جهت که  به ذائقه  شما گوارا است  یا به منافع مادی شما لطمه ای وارد نمی کند، بلکه اثر مثبتی هم نسبت به آن دارد. ولی در حقیقت آن چیز به حال شما ضرر دارد و خیر نیست.

*سوره بقره 216